ايرج خدري پيشکسوت بسکتبال هرمزگان و کشور درگذشت.
کد خبر: ۲۵۷۷۲۱
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۶ 10 July 2016
به گزارش تابناک هرمزگان به نقل از ایسنا، در واپسین لحظات 19 تیرماه، از بیمارستان امام حسین(ع) تهران خبر رسید که "ایرج خدری" بسکتبالیست ملی پوش سابق سرانجام دار فانی را وداع گفته است.
 
وی متولد سال 1350 در کرمانشاه بود و هفت سال سابقه حضور در تیم ملی را داشت. سال 1364 بسکتبال را آغاز کرد و خیلی زود به تیم ملی رسید، همدوره بازیکنان نام آشنای آن دوره مانند مصطفی هاشمی، مهران شاهین‌طبع، فرزاد کوهیان و محسن صادق‌زاده بود. سال 77 بود که با مصدومیتی شدید در نهایت بسکتبال و ورزش حرفه ای را برای همیشه کنار گذاشت.
 
او که همیشه از بی مهری مسئولان باشگاه فتح سپاه، فدراسیون و ورزش کشور گلایه داشت، به اجبار مدتی به طور پیمانکاری در شهرداری و بیمارستان کار کرد اما آن شغل ها هم موقت بود.
 
خودش توضیح می داد که 4-5 سالی افسرده شده بود و پایش را از خانه بیرون نگذاشت. در این بین همسرش هم به بیماری MS گرفتار شد. مدتی در دنیای بازیگری حضور داشت. او را در آژانس دوستی، ساعت خوش، سنتوری، مختار نامه و چند سریال و فیلم دیگر دیدیم.
 
مردی که کفش هایی با شماره 54 می پوشید، سال های گذشته را به دستفروشی در اطراف میدان امام حسین مشغول بود. گلایه داشت که از همبازیان، از مسئولان و حتی کارگردان های فیلم هایی که برای آن ها بازی کرده بود به جز آقای شاهین طبع و حامد حدادی کسی سراغش را نمی گرفتند.
 
تحت پوشش کمیته امداد بود اما پولی که از این طریق به حساب آن ها می آمد، حتی نیمی از هزینه آمپول هایی که همسرش باید می زد را تامین نمی کرد. خانه ای که در آن زندگی می کرد، کمکی از یک فرد خیّر بود. دو فرزند دارد که امیر علی ده ساله و فاطیما 5 سال هستند. این اواخر می گفت که انتظاری از مسئولان ندارد و برای آن ها آرزوی سلامتی دارد.
 
شامگاه نوزدهم تیر 1395 از بیمارستان امام حسین، خبر رسید که ایرج خدری درگذشت.
 
او در آخرین گفت و گویش با رسانه ها از گذشته‌اش اینطور می‌گوید: «سال ۶۵ در بندرعباس از دوران دبیرستان بسکتبال را شروع کردم. از همان سال اول هم برای تیم ملی انتخاب شدم. به خاطر همین سال ۶۷ همراه مادرم بار سفر به تهران را بسته و به پایتخت آمدیم.»
 
خدری ادامه می‌دهد: «سال ۷۹ عضو تیم فتح سپاه تهران بودم. برای بازی با تیم منتخب مشهد به این شهر سفر کرده بودیم که در همان بازی زمین خوردم و یک پایم به شدت ورم کرد. وقتی به دکتر مراجعه کردم گفت با استراحتی ۲، ۳ ماهه خوب می‌شوم. چند ماه گذشت خوب که نشدم هیچ پای دیگرم هم ورم کرد و قادر به حرکت نبودم. دکترها تشخیص دادند به خاطر تنگی کانال نخاع این اتفاق افتاده و گفتند دلیلش هم ورزش سنگین است. به خاطر جثه بزرگ و قدرتی که داشتم بوکس و پرتاب وزنه هم کار می کردم.»
 
ملی پوش سابق بسکتبال اضافه می کند: « با تشخیص پزشکان در بیمارستان امام خمینی (ره) جراحی هم شدم ولی از سال ۸۰ خانه نشین شدم و نتوانستم ورزش کنم. من قرارداد ۲ ساله با باشگاه فتح سپاه داشتم که یک سال بازی کرده بودم و مصدومیتم در سال دوم اتفاق افتاد. آن زمان مربی ما اسدالله کبیر بود. وقتی که این اتفاق افتاد گفت دیگر نمی توانیم با تو کار کنیم و بازیکن جدید جایگزینم کردند و عملاً قرارداد من لغو شد. یک روز هم دو سرباز آمدند و گفتند خانه ای که باشگاه در سرآسیاب در اختیارم قرار داده بود را باید تخلیه کنم. من هم با مادرم زندگی می کردم. ناچار مادرم را راهی بندرعباس کردم و خودم چند ماهی به منزل یکی از دوستانم رفتم. من اصلیتم کرد است. اول خرمشهر بودیم اما وقتی جنگ شد به بندرعباس رفتیم و بعد هم که به تهران آمدیم. عشقم بسکتبال بود و مرتب تمرین می کردم. حتی کفش اندازه پایم پیدا نمی شد و گاهی پابرهنه تمرین می کردم."
 
اما سختی و درد بیماری برای خدری یک طرف و آینده امیرعلی ۱۰ ساله و فاطیما ۵ ساله و همسری که بیماری ام اس دارد هم از طرف دیگر زخمی بر زخم های چند ساله او شده است. او هزینه‌های درمانی همسرش را که ۱۰ سال است به ام اس مبتلاست ماهیانه حدود ۲ میلیون تومان عنوان می‌کند. هر چند که همسرش عضو انجمن ام اس است ولی تا به حال دردی از او دوا نشده و به گفته خدری روز به روز حالش بدتر هم می شود. تأثیر داروهای شیمیایی روی همسر خدری به حدی است که راه رفتن برای او هم سخت شده است. خدری با چشمانی خیس از وضعیت جسمانی خودش می گوید:" همسرم که درگیر بیماری است خودم هم که وضعیتم اینجور است. انقدر برایم حرکت سخت است که فکر می کنم اگر بچه هایم شبی دچار مشکل شوند نتوانم هیچ کاری کنم."
 
خدری به حضورش در دنیای هنر نیز اشاره می‌کند و ادامه می دهد:« علاوه بر ملی پوش بودن بسکتبال که البته یک بار رئیس فدراسیون این موضوع را کتمان کرد در ۶۰، ۷۰ فیلم سینمایی هم ایفای نقش کردم. حتی با داریوش مهرجویی هم کار کردم. ولی انگار من در مقوله ورزش و هنر در نقطه کور قرار گرفتم. در مصاحبه تلویزیونی که داشتم و از دستفروشی ام گفتم خیلی سروصدا شد و افراد زیادی خارج از کشور با من تماس گرفتند. حامد حدادی به منزلم آمد. در بندرعباس یک بازی گذاشتند و از من تجلیل کردند. شاهین طبع با من تماس گرفت. ولی دیگر کسی سراغم را نگرفت. در دنیای هنر که اصلا کسی سراغم نیامد. الان هم هیچ کس احوالم را نمی پرسد.»
 
او از حمایت های صندوق تشکر می کند و می افزاید: «چند بار به صندوق مراجعه کردم. خوشبختانه از طرف صندوق بیمه تکمیلی هستم که این هزینه های درمانی همسرم را کمتر می کند. با آقای جمشیدی مدیرعامل صندوق هم صحبت کرده ام. او در حد توان صندوق کمک هایی کرده و الان هم بسیار ممنونم که به سراغ من آمدید.»
 
دستفروشی ملی پوش و هنرمند سابق عجیب ترین اتفاقی بود که مدتی در بوق و کرنا و بعد به دست فراموشی سپرده شد. خدری به کارتنی که کنج خانه اش قرار دارد اشاره می کند و می گوید:« مقداری اسباب بازی پلاستیکی در آن کارتن است که شب ها ساعت ۷ ،۸ می برم میدان امام حسین گوشه ای بساط و دو ساعتی دستفروشی می کنم. هر شب پیش آمده که عده ای از کنارم رد می شوند و من را می شناسند و می گویند این همان ورزشکار یا همان بازیگر است. حرف هایی که می شنوم خیلی دردناک است. هربار هم مأموران شهرداری بساطم را جمع می کنند. بارها به شهرداری منطقه رفته ام و شرایطم را گفته ام. می گویند باید مغازه اجاره کنی ولی خب نمی توانم چکار کنم؟»
 
او ادامه می دهد: «خدا را شکر که صاحبخانه ام آدم خیر و خوبی است. ۱۰ سال است در این خانه مستأجر هستم. چند سالی بود کرایه ام را زیاد نکرده بود ولی ۲ سال پیش گفت شرایطم جوری است که مجبورم کرایه را بیشتر کنم. الان ۱۰ میلیون تومان پول پیش داده ام و ماهیانه ۳۵۰ هزار تومان کرایه می دهم که به نسبت خانه های این محل خیلی قیمت مناسبی است. خدا عمرش بدهد. اگر خانه ای داشتم که کرایه نمی دادم شرایط بهتری داشتم.»
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار