کد خبر: ۶۹۱۱۸۰
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۷ - ۰۱:۴۷ 16 December 2018

تابناک / آناهید خزیر : عبدالحسین‌خان تیمورتاش (معززالملک، سردار معظم خراسانی) متولد سال ۱۲۵۸ش پسر حاج کریم‌خان نردینی بجنوردی معززالملک امیر منظم بود. عبدالحسین‌خان بعد از تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیل به روسیه رفت و بعد از اخذ مدرک در رشته نظام به ایران بازگشت و به‌عنوان مترجم روسی، به استخدام وزارت‌خارجه درآمد.
زور، بهترین قانون!
مهدی بامداد در کتاب «شرح حال رجال ایران» درباره سمت تیمورتاش پیش از وزارت دربار می‌گوید: «تیمورتاش در انتخابات دوره دوم مجلس با اینکه ۲۹ ساله بود و یکسال از سن قانونی کوچک‌تر، نماینده خراسان شد. بعد از اولتیماتوم روسیه و تعطیلی مجلس دوم، به ریاست نظام خراسان (رئیس قشون) منصوب و ملقب به سردار معظم شد. در انتخابات مجلس سوم باز هم به‌عنوان نماینده خراسان انتخاب شد. مدتی حاکم گیلان و کرمان بود. در کابینه سوم مشیرالدوله وزیر دادگستری و در کابینه سوم و چهارم سردار سپه وزیر فوائد عامه بود.»

حمدالله مستوفی نیز در «شرح زندگانی من» به چگونگی رسیدن وی به حکومت گیلان می‌پردازد: «تیمورتاش در سال ۱۲۹۷ش از طرف کابینه وثوق‌الدوله به حکومت گیلان رسید و در آنجا قساوت قلب و بی‌رحمی کم‌نظیری از خود نشان داد. چون در این زمان میرزاکوچک‌خان در منطقه گیلان قیام خود را آغاز کرده بود و در مقابل استعمار و نیروهای داخلی مدافع آن مقاومت می‌کرد. از نظر حکومت مرکزی ولایت گیلان نیازمند حاکم مقتدر و توانایی بود که بتواند نیروی کوچک‌خان را درهم شکند؛ پس کارگزاران حکومت تیمورتاش را برگزیدند. او با گروهی از قزاقان عازم گیلان شد و در آنجا علاوه بر مخالفت با میرزا، رفتار خشونت‌آمیزی با ساکنان بومی درپیش گرفت و اقدام به دستگیری و اعدام مردم بی‌گناه کرد که در بین آنها یاران میرزا از جمله دکتر حشمت نیز بودند.»

چگونگی انتخاب تیمورتاش به‌عنوان وزیر دربار نیز روایتی دارد که ابراهیم خواجه نوری در کتاب «بازیگران عصر طلایی پهلوی اول» به آن اشاره کرده است: «انتخاب تیمورتاش به این صورت بود که رضاشاه با بهرامی، رئیس دفتر مخصوص خود مشورت و اعلام کرد، خواهان وزیر درباری است که سمبل قدرت پهلوی باشد. بهرامی تیمورتاش را پیشنهاد کرد و دلایل خود را برای این انتخاب این‌گونه بیان کرد که تیمورتاش به چند زبان خارجی آشنایی دارد و بسیار آداب‌دان و خوش‌صحبت است. رضاشاه بعد از مدتی تامل با به خاطرآوردن اقدامات تیمورتاش با انتخاب او به‌عنوان وزیر دربار موافقت کرد؛ چون تیمورتاش در دوران نخست‌وزیری رضاشاه وزارت عدلیه و فوائد عامه کابینه را برعهده داشت و لیاقت و کاردانی خود را نشان داده بود. درضمن مانند خود رضاشاه از تربیت نظامی برخوردار بود و به اطاعت بی‌چون و چرا معتقد بود. جدای از این او فردی متعصب و پایبند به قانون و اصول مشروطه نبود و مسلما می‌دانست که زور بهترین قانون است.»

یحیی دولت‌آبادی در «حیات یحیی» به اقدامات تیمورتاش به‌عنوان وزیر دربار پهلوی اول می‌پردازد و می‌گوید: «تیمورتاش بعد از اینکه به وزارت دربار رضاشاه برگزیده شد دربار باشکوهی برای رضاشاه ترتیب داد و در مدت اندک شخص دوم مملکت و گرداننده کل امور به جز مسائل مربوط به نظام شد و واسطه و حلقه رابط میان همه و شاه به جز نظامیان. علت مداخله‌نکردن او در امور مربوط به نظام این بود که رضاشاه مانند زمان وزارت جنگ این بخش را تحت‌نظر مستقیم خود قرار داد و به کسی حق مداخله در مسائل نظامی را نمی‌داد. وزارت جنگ نامی تشریفاتی بود و رئیس آن عملا اختیاری نداشت. در واقع رضاشاه به جز بخش نظامی، در سایر امور مملکت نیازمند تیمورتاش بود. این نیاز در امور مربوط به ارتباط خارجی دربار پهلوی به‌اوج خود می‌رسید.»

فرجام تیمورتاش در آیینه روایت احمد متین دفتری
پایان تیمورتاش را افراد زیادی روایت کرده‌اند که از میان آنها گفته‌های «احمد متین دفتری» در زمره خواندنی‌ترین‌هاست. متین دفتری نیز در مقیاسی کوچک‌تر، تجربه‌ای شبیه به تیمور‌تاش داشت. از کارگزاری ارشد و وزارت در دادگستری و تصدی نخست‌وزیری گرفته تا زندان را در دوره رضاخان تجربه کرد. دکتر باقر عاقلی که تقریرکننده خاطرات وی و از جمله مرتبطین با او در دوره پایانی حیات وی بوده، در شرح پیشینه کاری و سیاسی متین دفتری آورده است: «متین‌دفتری خدمات اداری خود را از ۱۲۹۴ در وزارت امورخارجه آغاز کرد و مدت ۱۲ سال در آن وزارتخانه مصدر مشاغلی بود. آخرین سمتش رئیس اداره عهود و جامعه ملل بود. در سال ۱۳۰۶ به وزارت عدلیه منتقل شد. چندی مستشار دادگاه عالی جنایی بود. در ۱۳۰۸ برای ادامه تحصیل و کارآموزی در سازمان‌های قضایی فرانسه، سوئیس و آلمان به اروپا رفت و مدت سه سال مشغول تحصیل و تمرین بود و دکترای حقوق خود را از ژنو دریافت کرد. پس از بازگشت به ایران در سمت‌های مدیرکل، معاون اداری، معاون کل، کفیل و وزیر دادگستری قریب هشت سال اشتغال به کار داشت. در آبان‌ماه ۱۳۱۸ که تازه جنگ بین‌المللی دوم آغاز شده بود، به نخست‌وزیری رسید و مدت هشت ماه نخست‌وزیر بود که مورد غضب رضاخان قرار گرفت و از کار برکنار و چندی توقیف و مدتی حبس بود.

بعد از شهریور ۱۳۲۰ از طرف متفقین به اتهام ژرمانوفیلی(طرفداری از آلمان‌ها) دستگیر شد و به زندان افتاد. چندی در اراک و مدتی در رشت در اسارت انگلیس و شوروی بود. در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی به وکالت مردم مشکین‌شهر به مجلس راه یافت و با قوام‌السلطنه به مبارزه برخاست. از ۱۳۲۸ که مجلس سنا افتتاح شد تا حین‌الفوت (۱۳۵۰) سناتور انتصابی تهران بود. متین‌دفتری در بین رجال ایران ویژگی‌های خاصی داشت. وی مردی بسیار مطلع و حقوقدان بین‌المللی بود و زبان‌های فارسی، عربی، آلمانی، انگلیسی و فرانسه را خوب می‌دانست، خوب می‌نوشت و دستور زبان فارسی را در نوشته‌هایش حتی‌المقدور رعایت می‌کرد. استاد دانشگاه بود و دانشکده حقوق را آشیانه خود می‌دانست. قریب ۴۰ سال در آن دانشکده تدریس می‌کرد. مولفی محقق و جست‌وجوگر بود. در طول عمرش متجاوز از ۲۰ جلد کتاب نوشت که قسمتی از آنها در دانشگاه تدریس می‌شد. مدت‌ها عضو فرهنگستان ایران بود.

متین‌دفتری در خاطرات خود بیان می‌کندکه عموم کار‌گزاران حکومت رضاخان ازجمله علی‌اکبر داور، اذعان داشتند که تیمورتاش مدت ماه‌های آخر عمر خویش را می‌گذراند و حتی «‌شاید این آخرین بهاری باشد که می‌بیند!»، از این روی علم کردن محاکمه و دادگاه چیزی جز یک ظاهر‌سازی نیست. رضاخان کسی نیست که بتواند حکم سفارشی عدلیه خویش را نیز تحمل کند. چنان‌که پس از محاکمه تیمورتاش و محکومیت وی به پنج سال حبس، بیش از سه ماه حضور او را در چهار دیواری زندان نیز تاب نیاوردند و او را میهمان پزشک احمدی کردند. متین دفتری فرجام کار تیمورتاش را این‌گونه روایت می‌کند: «در یکی از شب‌های اوایل خردادماه که هنوز محاکمه تیمورتاش آغاز نشده بود برای انجام کارهای اداری و مذاکره با وزیر وارد دفتر داور شدم. با سرعت و عجله‌ای که داشت تمام نامه‌ها و احکام را امضا کرد و بقیه کارها را به خودم ارجاع داد و گفت: «تصمیم شما تصمیم من است.» احساس کردم مطالب مهم‌تری دارد که باید مذاکره کند، بنابراین از ارائه بقیه پرونده‌ها خودداری کردم. در همین هنگام داور آهی کشید و به پشت صندلی تکیه داد و آهسته به من گفت: «رای محکمه چه سنگین باشد و چه سبک برای شاه فرقی نمی‌کند. او سرانجام تیمورتاش را از بین خواهد برد. شاید این آخرین بهاری باشد که می‌بیند، اما چه بهاری. شنیدم ماموران آیرم در زندان با وی رفتار ناپسندی دارند، حتی از ذکر نام خانوادگی وی خودداری می‌کنند. آژان‌ها و ماموران غالبا او را به نام عبدالحسین فرزند کریمداد صدا می‌زنند.»

داور در آن شب قدری از قابلیت، صداقت و قدرت کار تیمورتاش سخن گفت، ولی در عین حال افزود تیمورتاش هم در به‌وجود آوردن چنین وضعی برای خود مقصر است. خوشگذرانی، ریخت و پاش از بودجه دولت، رفیق‌بازی و مقاومت در مقابل تصمیمات شاه چنین آینده‌ای را نوید می‌داد. شاهی که خرج روزانه خانواده خود را یادداشت می‌کند و از بدو سلطنت خود تاکنون فقط یک پالتو برای خویش تدارک دیده است چگونه می‌تواند ناظر بر خرج‌های افراطی تیمورتاش در اروپا باشد. داور شمه‌ای از تدابیر تیمورتاش را برای تغییر سلطنت [از‌قاجار‌به‌پهلوی] برشمرد و بالاخره گفت: «حیف که این مرد هم از بین رفت. خدا عاقبت مرا به خیر کند.» برای تیمورتاش دو محاکمه تشکیل شد. ریاست دادگاه با عبدالعلی لطفی و دادستانی به عهده محمد سروری دادستان دیوان کیفر بود. در این محاکمه از امین‌التجار اصفهانی هم سلب مصونیت و با تیمورتاش محاکمه شد و غیر از غرامت نقدی اعم از ارزی و ریالی پنج سال به او حبس دادند، ولی بیش از سه ماه تحمل نکرد و از بین برده شد.

در شهریور ۱۳۲۰ که شرایط کشور دگرگون شد، پزشک احمدی قاتل تیمورتاش که با تزریق آمپول هوا و آمپول‌های سمی مخالفان حکومت را در زندان به قتل می‌رساند، به کشور عراق گریخت ولی به وسیله ماموران عراقی دستگیر و به مقامات ایران تحویل و در دادگستری ایران محاکمه شد. در این دستگیری ایراندخت تیمورتاش ـ دختر تیمورتاش ـ نقشی اساسی بازی کرد، چنان‌که در این‌باره گفته‌اند: «پس از سرنگونی رضاخان و فرار پزشک احمدی، ایران تیمورتاش در جهت گرفتن انتقام خون پدرش به‌صورت ناشناس به بغداد رفت و جلاد رضاخان، معروف به پزشک احمدی که در این شهر به شغل رمالی و دعا‌نویسی مشغول بود را پیدا کرد، سرانجام نیز با ممارست بسیار از طریق سفارت ایران در بغداد، پزشک احمدی را به ایران آورده و به محاکمه کشاند.»

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار