در عالم سیاست هیچ‌چیز اتفاقی نیست! ظریف که زمانی قهرمان ملی در «دولتِ برجام» بود حالا بار دیگر به عنوان قهرمان ملی در «دولت برجام‌رفته» است؛ اما آیا واقعیت همین است؟!

روزی برجام به عنوان نماد فتح الفتوح برای دولت یازدهم کارآیی داشت و در ادامه به‌عنوان محافظ و پوششی برای عملکرد نابسامان دولت قلمداد می‌شد؛ اما بعد از خروج ترامپ از برجام، این بار این دولت بود که باید تلاش می‌کرد تا برجام را برای خود حفظ کند.
تلاشی که بعد از یک‌سال نتیجه‌ای جز افزایش هزینه برای نظام، بدون هزینه‌مند کردن طرف مقابل نتیجه‌ای در برنداشت. بعد از یک سال، رفته‌رفته با افزایش فشار افکار عمومی و نخبگان، دولت متقاعد شد تا روند کاهش تعهدات برجامی خود را بپذیرد.

بدون شک، نوع دیپلماسی قبل از این واقعه و بعد از آن برای والدین برجام یکسان نخواهد بود. به گونه‌ای که شاهد هستیم نوع گفتمان رئیس جمهور و شخص ظریف، قبل و بعد از کاهش تعهدات برجامی، دچار دگردیسی شده است. آیا شخص آقای روحانی و آقای ظریف هم دچار تغییر شدند؟!

روحانی در نطق انتخاباتی خود بعد از ثبت نام در وزارت کشور، یکی از کار ویژه ‌های مهم دولت دوازدهم را حفظ برجام دانست و با انتقاد از «هوو»‌هایی که قصد کشتن این نوزاد یعنی برجام را داشتند از آن ها خواست تا اجازه دهند صاحبان اصلی این نوزاد حفظ آن را به عهده بگیرند چراکه آن ها بهتر و اولی تر در این موضوع هستند.

اما امروز دیگر این فرزند برای والدین خود جز هزینه چیزی ندارد و باید فکری به حال آن کرد. امروز دیگر پروژه برجامیان و غیر برجامیان و دو قطبی کردن فضای سیاسی کشور با برجام کارساز نیست؛ چراکه این فرزند ، به دست خودِ والدین برجام در حال نابودی‌ست.

جایگاه قبلی و مزیت قبلی، دیگر جوابگوی دولت برجام‌رفته نمی‌باشد چرا که روز به روز از محبوبیت شخص رئیس‌جمهور و دولت وی کاسته می‌شود و این یک بحران برای جریان اعتدال و نماد اعتدال یعنی روحانی است. جریانی که ادعا می‌کرد زبان گفتگو با دنیا را می‌داند و رقبای دیگر را با همین ادعا در انتخابات 92 و 96 از صحنه خارج کرد؛ اما امروز وضعیت بحرانی‌تر شده است؛ چراکه جریان اعتدال، نماد دیپلماسی خود را در وضعیت تحریم می‌بیند و این یک شکست بزرگ برای پروژه برجام و حل و فصل سایر مسائل از طریق دیپلماسی برجامی است.

به همین منظور کانون توجه قرار گرفتن ظریف را می‌توان از این منظر تحلیل کرد که دولت و جریان اعتدال نیازمند تغییر جایگاه خود نسبت به رقبا است؛ تغییر جایگاهی که بتواند تفکر این جریان را حفظ کرده و ادامه دهد.

چرخشی ظریفانه از برجام به گونه‌ای است که این بار زمین بازی با محوریت برجام از دستور کار خارج شده و ظریف در نقطه جایگزین برجام قرار گرفته است. چرخشی که این بار نه با دو قطبی برجامیان و غیربرجامیان بلکه با دو قطبی جدیدی که در آن ظریف حضور دارد، در حال شکل‌گیری است.

فضای سیاسی کشور از شعار «روحانی تنها نیست» به شعار «ظریف تنها نیست» در حال تغییر است. تغییری که به اردوگاه اصولگریان نیز کشیده شده و مواضع آن‌ها را دچار سردرگمی نموده است!.