یکی از پایگاههای مهم تعلیم و تربیت در هر کشوری آموزش و پرورش آن است که ایران اسلامی نیز تابع این امر بوده و هست، پس به منظور نهادینه شدن فرهنگ بسیجی در این نهاد اثرگذار، درخت طیبه بسیج در بخشی با عنوان فرهنگیان بسیجی ریشه دواند.
حال دل و جان را به روایتگری سالهای خدمت یکی از معلمان و فرهنگیان بسیجی به نام «شهلا چراغعلی» میسپاریم، او فارغالتحصیل کارشناسی ادبیات است و ۳۰ سال تجربه در عرصه تعلیم و تربیت را دارد.
دوستی با شهدا/ عهدی که منجر به عاقبت بخیری شد
«بسیج شجره طیبه است». این عبارت را بارها در سخنان پرمحتوا و هدفمند بنیانگذار کبیر انقلاب و حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب خواندهام، سعی میکنم هر روز به عمق معنای واژهها و مطالب نغز و شیوا در خصوص بسیج فکر کنم. امروز که در شغل مقدس معلمی و فرهنگی بسیج به بازنشستگی نائل شدهام سری به گذشت پرشور و شوق تحصیل و خدمت خود میزنم؛
سال اول دبیرستان بسیج برایم این گونه که حرف «ب» به نام خدا، «سین» سجده برای ستایش، «ج» جاودانگی خداوند و «ی» یار همیشگی تعریف و به عنوان شعار اصلی در زندگیام ترسیم شد و عهد خدمت بسیجوار به جامعه در وجودم پیوند خورد چراکه «بسیج لشکر مخلص خداست».
زمانیکه وارد دانشگاه تربیت معلم شدم به عنوان دانشجویی بسیجی با شوق و نشاط زیادی در عرصههای مختلف فعالیت قابل توجهی داشتم، یک روز مهمان دانشگاه مهندسی بودیم که نماز غفیله را که آن زمان چیزی در موردش نمیدانستم، با توضیح امام جماعت یاد گرفتم، همه امور زندگی فردی و اجتماعیام با توکل به خداوند و توسل به اهل بیت(ع) شکلی تازه به خود گرفت.
در دانشگاه تربیت معلم همدان ضمن تحصیل، نماینده خوابگاه هم بودم، در همه کارها بسیج خوابگاه ما حرف اول را میزد، پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه به عنوان معلم بسیجی به عرصه خدمت در آموزش و پرورش تویسرکان وارد شدم، با ورود به فصل جدید زندگی برای «زنده نگه داشتن یاد و خاطر شهدا» با خود پیمان بستم؛ دوستی با شهدا را انتخاب کردم و به فرزندان و شاگردانم نیز این راه را توصیه میکنم، چراکه شهدا جلوهگر هدایت، یار و مددرسان هستند.
بعد از اتمام دوره تربیت معلم با مدد از شهدا به ویژه «شهید سردار عینعلی» اولین شعرم را در مدح شهدا سرودم و این سروده رتبه نخست شهرستانی و رتبه دوم استانی را گرفت.
اولین سال خدمت معلمی را در مدرسه اندیشه باباپیر آغاز کردم، در مسابقات مختلف بسیج از جمله مقالهنویسی، مسابقات قرآنی با عشق و علاقه زیاد مشارکت میکردم از کلاسهای آموزشی که بسیج برگزار میکرد بهره میبردم. این عشق به بسیج سبب شد سه سال جانشین فرمانده مقاومت سرکان باشم.
پس از دو سال تدریس به عنوان فرهنگی بسیجی، مسئولیت معاونت مدرسه شبانهروزی سرکان و یک سال بعد مدیریت این مدرسه را به دلیل فعالیت چشمگیر به من دادند، برایم اصل موضوع خدمت خالصانه و بسیجیوار بود برهمین اساس سمت معاونت تنها از عنوان معلم بسیجی به مدیر بسیجی تغییر کرد؛ وگرنه تلاش بدون منت در جایگاه یک بسیجی را همچنان در عمل به کار میبستم.
حمایت از محرومان از برنامههایی بود که در قالب بازدید از خانوادههای دانشآموزان به همراه همکاران داشتم حتی مراسم شب یلدا را بین خانوادههای محروم برگزار میکردیم تا دانشآموزان در آرامش تحصیل کنند. به خاطر فعالیت در جایگاه معلم و مدیر بسیجی در مدارس، دو گروه تشویقی را دریافت کردم.
جای خالی را پر میکردم
خدمت معلم بسیجی را در مدرسه شبانهروزی کرزان در جایگاه مدیر ادامه دادم، آن زمان طرح «جهاد آموزشی» در مدرسه اجرا میشد و ما به عنوان جهادگران آموزشی در مدارس فعالیت میکردیم، به خاطر اینکه در هر زمان بتوانم کمککار و همیار باشم در حد توان خود در دروس مختلف علمآموزی داشتم به ویژه در تعطیلات تابستانی.
اگر برای یکی از همکاران مشکلی پیش میآمد، خودم جای خالی آن را پر میکردم تا هم معلم و هم دانشآموزان مدرسهام آسیب نبینند، از افتخارات دیگرم ۹ سال خدمت در لباس یک بسیجی در عنوان فرمانده مقاومت آموزشگاه موسوی سرکان و شبانهروزی کرازن است.
ساعت ۷ تا ۱۶ در مدرسه شبانهروزی خدمت میکردم باوجود اینکه همسر و فرزند داشتم؛ اما هیچ وقت اجازه نمیدادم در امور مدرسه خللی ایجاد شود؛ بلکه با برنامهریزی و مدیریت جهادی که در پیش گرفته بودم رشد و پیشرفت مدرسه شبانهروزی کرزان زبانزد همه شده بود.
ما از آن زمان اقتصاد مقاومتی را در خرج و دخل مدرسه نهادینه کردیم که الگوی عملی برای مادران آینده این کشور شد مثلا یک روز که سفر یک هفتهای آشپز مدرسه به مشهد پیش آمد، برای صرفهجویی در امور مالی مدرسه با توجه به کسب تجربه آشپزی از پدرم و علاقهای که داشتم با تاکید بر اینکه «در جایی که بسیجی هست، همت متعالی برای رسیدن به خودکفایی نیز هست»، یک هفته علاوه بر انجام مسئولیت مدیر، آشپز مدرسه نیز شدم ساعت هفت صبح اول غذا را آماده میکردم، بعد به امور مدیریت میرسیدم.
مدیر در موفقیت هر مجموعهای حرف اول را میزند، نگاه، رفتار و عمل مدیر خود الگوی برای همه هست بر همین اساس همه کارها نظیر تهیه مربا، پاک کردن سبزی و کنگر، تهیه ماست از شیرهای پاستوریزه در مدرسه با محوریت خودم و همت جمعی انجام میشد.
با توجه به این بیت که «شکر نعمت، نعمتت افزون کند، کفر نعمت، از کفت بیرون کند»، بها دادن به زیرمجموعه خود در جایگاه معلم بسیجی در راستای ایجاد انگیزه با اینکه درآمد آنچنانی نداشتیم، از اصول کاریام بود؛ یک سال برای احترام به همکار آشپز یک کاپشن به مبلغ ۳۲ هزار تومان با فروش شانههای تخممرغ و حلبیهای روغن دورریز جمعآوری شده، هدیه دادم.
یک تن کدو حلوایی از مدرسهام برداشت کردیم
برای تامین نیازهای اولیه مدرسه طرح اجرای گلخانه در فضای باز مدرسه (فاصله آموزشگاه تا خوابگاه) را پس از اخذ مجوز از آموزش و پرورش پیاده کردم، این کار را به کمک مرحوم «حاج مرداد جمور» کشاورز نمونه روستای اردلان و همراهی والدین دانشآموزان با کشت کدوحلوایی، خیار و گوجه را پیش بردم، همان سال یک تن کدو حلوایی برداشت شد، ضمن تامین نیاز مدرسه چون رب، مربا و خیارشور و تخم کدو درآمدزایی هم داشتم. بعد از آن همه دانشآموزان و معلمان را به سفر زیارتی مشهد بردم.
اما امروز با وجود بودجه و کمکهای خیرین و مردمی نیاز مالی و تنگنای اقتصادی هنوز هم هست؛ این در حالی است که فضای مدارس امروز نسبت به ۱۰ تا ۱۵ سال پیش افزایش یافته، مشکلات کم و امکانات بهروز شده، آن زمان فقط برق بود اما از گاز و تلفن خبری نبود، دانشآموزی بیمار میشد یا کاری پیش میآمد از طریق دفتر مخابرات ارتباط برقرار میکردیم تعداد نیروی انسانی به حدی کم بود که من کارهای دفتردار و مدیریت را با هم انجام میدادم.
با هدف پرکردن اوقات فراغت و ایجاد نشاط بچهها در ساعات بعدازظهر طرح بافت قالی با مجوز آموزش و پرورش و کمک هنرستان فنیوحرفهای در مدرسه شبانهروزی کرزان در قالب آموزشگاه با ۳۰ دار قالی اجرا شد که ضمن اعطای مدرک به دانشآموزان ۱۸ قالی ابریشم که هماکنون در مدرسه هست، بافته شد. امسال طرح پرسش رئیس جمهور «برای ایجاد نشاط در مدارس چه باید کرد؟» است در حالی که ما ۲۰ سال پیش این طرح را اجرا کردیم.
تشنج یک دانشآموز باعث شد به فکر تهیه شناسنامه سلامت جسمی دانشآموزان بیفتم
با اعتقاد به اینکه یک مدیر بسیجی باید در همه امور توانمند باشد، مهارت مربیگری آموزش خانواده و هلالاحمر را کسب کردم. تشنج یکی از دانشآموزان زمان صرف ناهار دلیلی برای تهیه شناسنامه سلامت جسمی دانشآموزان شد به دلیل الگوسازی دانشآموزان از مدیر دقت زیادی بر رفتار و عملکردم داشتم، سبک زندگی اسلامی را در امور مدرسه به ویژه تغذیه در برنامهام قرار داشت. آن زمان رابطه با والدین و مدرسه را به عنوان یک اصل در مدرسه در نظر داشتم.
هدف اصلی معلمان جلب رضایت خداوند بود/ بهرهوری مفید از زمان با هدف کسب روزی حلال
معلمان در آن زمان امتیازات زیادی در مدرسه شبانهروزی نداشتند، در قبال صرف یک وعده ناهار در مدرسه ده برابر دانشآموزان را یاری میکردند، زیرا معامله فرهنگیان با خدا بود. معلم باید جایگاه خود را بشناسد و به این عبارت که: «داد ده که داد یابی – خوب گوی که خوب شنوی» را به خاطر داشته باشند.
نظم و انضباط بسیار بالایی در بین ما معلمان حاکم بود، اصلا حاضر نبودیم پنج دقیقه از وقت بزنیم بلکه نگران عقب ماندن دانشآموزان از درس بودیم. «ستادهای تربیتی» که امروز «شورای مدرسه» نام دارد در موفقیت مدرسه نقش زیادی داشت،کمک هزینه ستاد تربیتی ماهانه ۷۰۰ تومان بود اما اعضای ستاد زحمات زیادی را متقبل میشدند آن هم برای کسب روزی حلال.
این در حالی است که امروز جامعه فرهنگیان با وجود اضافه شدن حقوقها، باز هم میگویند کم است آن هم به خاطر دغدغههای موجود زندگی؛ نمیگویم مشکلات نیست؛ حتما هست اما هدفم از بیان این حرفها این است که معلمان در آن دوره با وجود مشکلات به فکر همکاری بودند و حل آن، دغدغه آنها درس بچهها بود و تربیتشان، البته امروز هم معلمان خوب و دغدغهمند زیادی داریم.
همه ما با محوریت ایمان، توکل به خدا و قرآن کار میکردیم. ارتباط مدرسه و والدین و مدرسه و دانشآموزان بسیار نزدیک بود، مجلات «پیوند» و «رشد» در اختیار خانوادهها گذاشته شده بود پس از مطالعه خلاصه آن را به ما ارائه میدادند.
سه شب از هفته را در خوابگاه پیش دانشآموزان بودم گاهی وقتها خانوادهام ناراحت میشدند اما به خاطر بچهها گذشت میکردند دغدغه دانش آموزان را داشتم وقت را مدیریت میکردم و از همه دقایق مفید بهره میبردم.
سال ۹۰ به عنوان دبیر به مدرسه شاهد رفتم و همه تجربههای دوران مدیریت را در کلاس درس به کار بردم، با موفقیت و همراهی دانشآموزانم انگیزهام زیاد میشد به ویژه در ساعات انشاء. استفاده از حق «همیار معلم» را در مدرسه کرزان اجرا کرده بودم که طرح را به آموزش و پرورش پیشنهاد و سپس در سازمان ثبت شد. هنوز هم «همیار معلم» یاریام میکند.
بازنشسته شدم؛ اما امسال چون بچهها و شغلم را دوست دارم دو روز اضافه کار گرفتم من با بچهها زندهام و خلاقیت در ادبیات بچههای من موج میزند، امروز هم به عنوان مدیر بسیجی کلاس خودم با خانوادهها ارتباط دارم و به آنها مشاوره میدهم؛ «بنده همان به که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدای آورد ـ ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جای آورد».
کسب سه مقام تالیفی کتابهای «فرهنگ البسه و تاریخ بیهقی» در کشور، «بررسی نقش نظام تعلیم و تربیت در تحقق وحدت و انسجام اسلامی» و «جایگاه نماز و نظم در مدارس شبانهروزی» را در فعالیتم دارم، به دلیل نداشتن توان اقتصادی و عدم حمایت از جایی این کتابها چاپ نشد. موضوع کتابهایم بر محور تعلیم و تربیت و آموزشی است. به لطف خدا توانستهام ۲۳ رتبه شهرستانی در زمینههای مختلف و ۲۰ رتبه استانی را کسب کنم.
شنیدن درد دل والدین و دانشآموز و گرهگشایی کارشناسانه
توجه به دانشآموزان و خانوادهها را در برنامه تدوینی مدرسه گذاشته بودم، در مدرسه شبانهروزی یک دانشآموز داشتم که پدرش نابینا بود و نامادری داشت، در رنج بود و با وجود عالی بودن وضعیت درسی، قصد ترک تحصیل داشت، به او نزدیک شدم و نتیجه این توجه و محبت شد ایجاد انگیزه برای دانشآموزم و قبول در رشته مامایی دانشگاه بابل. دیدن شاگردانم پس از سالها لذتبخشترین لحظه برایم را رقم میزند آن هم در شرایطی که به موفقیت دست یافته باشند خوشحالی امروزم هم به خاطر تفکر مجاهدت و جهادگری است که از برکت تفکر بسیج دارم.
سعی میکردم درد دل خانوادها را بشنوم زیرا معتقدم مدیران باید به خانوادهها اهمیت بدهند و آنها را درک کنند، نباید اشتباه یک دانشآموز را مدام به او گوشزد کرد، باید پای درد دل خانواده و دانشآموز نشست؛ مشکل را بررسی و راهکار درست را برای حل آن را ارائه داد.
«قرآن» بهترین مشاوره درمانی
دوران معلمی مطالعهام بر محور کتابهای ادبیات و آموزشی بود؛ در حال حاضر هم در شبانهروز حدود ۶ ساعت مطالعه دارم، شمارش کتابهایی که خواندم از دستم خارج شده؛ اما بهترین کتاب و راهنما قرآن کریم است، ساعت ۴:۳۰ صبح بیدار میشوم و طبق برنامه به کارهایم رسیدگی میکنم.
خواندن نماز شب و تعقیبات نماز و راز و نیاز با خدای بزرگم زیر آسمان را دوست دارم و این کار را به همه توصیه میکنم. تمام موفقیتم را به خاطر ارتباط با قرآن میدانم، فرزندانم هم با قرآن انس دارند، معتقدم گرههای زندگیام با توسل به قرآن باز میشود. جای تعجب است که برخی برای حل مشکلات مشاوره درمانی را انتخاب میکنند؛ حال آنکه بهترین مشاور قرآن کریم است.
کنار ۳۰ سال خدمتم در آموزش و پرورش به عنوان فرهنگی بسیجی هم پویا و پرتوان در عرصه حضور داشتم و اکنون هم به بسیجی بودنم میبالم، ۱۰ سال مسئول حلقههای صالحین بسیج دانشآموزی، چهار سال مسئول حلقههای صالحین فرهنگیان در آموزشگاه شاهد مریم، دو سال مسوول حلقههای بسیج فرهنگیان و ۹ سال هم در مدرسه سرکان و کرزان یک بسیجی خادم بودم.
دو سال در منطقه معلم نمونه شدم و سال گذشته هم در استان. در ستاد نماز جمعه فعالم و دو سال اخیر هم عهدهدار مسئولیت هیئت رزمندگان شدم این هیئت رتبه نخست استان را کسب کرد. سال گذشته به خاطر مقاله پژوهشی رتبه اول استان را با عنوان پژوهشگر بسیجی گرفتم.
کردار و عمل بسیجی باید یکی باشد/ ورود مدارس با هنر برای تقویت اعتقادات نسلهای انقلاب
همه با هم میتوانیم شعار «ما میتوانیم» را نهادینه کنیم؛ البته با عشق، علاقه و نشاط، ما بسیجیان باید اعمالمان با کردارمان یکی باشد، باید خشم و عصبانیت را در خود کنترل کنیم دوست و دشمن خود را شناخته و بدون تحقیق در هر کاری وارد نشویم، البته باید بسیجیها هم حمایت شوند.
توجه مدارس بر اعتقادات دانشآموزان باشد و دین و باورها را با بکارگیری ابزارهای هنری و فرهنگی به آنها آموزش داده شود من در حال حاضر دانشآموزانم را با نوشتن دلنوشته آموزش میدهم.
نسبت به شرایط فکری، روحی و آگاهی دانشآموزان در جامعه امروز باید هوشیار بود. فرهنگیان باتجربه و نخبه شناسایی و در راستای اهداف به منظور الگوسازی برای دیگر اقشار جامعه به کار گرفته شوند.
بیحجابی در جامعه فرهنگیان ما در حال رواج است در حالی که معلمی شغل انبیاست و باید الگو باشد، باید با ارتباطگیری درست و به موقع از ترویج هنجارشکنی و قبح زدایی ممانعت کرد تا فرزندان این سرزمین را به عنوان مدیرانی لایق برای کشور تربیت کنیم.
بسیجی شدن به فرموده رهبری حول سه محور بصیرت، اخلاص، عمل به اندازه و به موقع است، پس یک بسیجی باید با مجهز شدن به دانش و معرفت، پا به رکاب ولایت در همه عرصهها، مجاهدت متعالی داشته باشد.
در پایان متن زیر را به مقام معظم رهبری تقدیم میکنم؛ «سلام بر تو ای معلم بسیجی، ای رهبر بسیجی، ای نائب بر حق منجی عالم بشریت، شما که همچو شمع میسوزید تا کشورم ایران بر بلندای تاریخ هستی بشریت بدرخشد، شما که با قدرت فصاحت و بلاغت خود ضامن امنیت دیارم هستی، آری به حق بسیجی واقعی کسی نمیتواند باشد؛ مگر رهبرم سیدعلی خامنهای.»