در هر کجا برنامه‌ی تلویزیونی کم داشتند جناب پروفسور با کراوات پَت و پهن خود به نمایش و هنرنمائی می پرداختند. در طی یکسال چندین جایزه ، لوح ، همایش و رونمایی از تندیس و ... برای ایشان برگزار شد درحالیکه اساتید برجسته و بی‌نظیر این رشته که از سال‌ها قبل بدون ادّعا و «بی سر و صدا» به کار مشغول بودند و فارغ التحصیل بهترین مراکز علمی آمریکا و انگلستان و نه کشور چندان مطرح آلمان در حوزه‌ی علم و دانشگاه و خصوصاً پزشکی ، بدون هیاهو و غوغا مشغول خدمت بودند ، ایشان را کردند تیتر اول اخبار!
کد خبر: ۸۳۵۴۹۰
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۰ 01 April 2020

«تابناک»، حسن عباسی؛ کار مناسب باید در زمان مناسب و توسط فرد مناسب انجام شود. اگر نیت انجام کاری درست باشد ولی انجام آنرا به فردی نادرست بسپاریم و برای آن کار طرح و برنامه نداشته باشیم کل پروژه به نمایشی مُضحک و چندش‌آور مبدّل خواهد گشت.

تازه این برای کارمناسب در زمان نامناسب و توسط فردنامناسب است. حال تصورش را بکنید که کاری از همان ابتدا با نیت خیر انجام نشده باشد.
در زمان ریاست جمهور قبلی که هر روز و هرشب شاهد توهم ساخت یک ماهواره ، هواپیما ، داروی پیشرفته و همچنین پیشرو بودن در علم ، اقتصاد ، مدیریت جهان ، کشف داروی ایدز و پروژه‌ی ترمیم ضایعات نخاعی و ... بودیم.

ساخت «مرکز مغز و اعصاب ایران» پروژه‌ی بی سرانجام
سازمانی عریض و طویل ، با هزینه‌ی بسیار تحت عنوان دبیرخانه‌ی دائمیِ چهره‌های ماندگار ابداع و ۲ یا ۳ سال متوالی افرادی را تحت عنوان چهره‌ی ماندگار به جامعه معرفی کرد.

پس از دور اول این همایش عملاً چهره‌ی ماندگار و اثرگذاری در حوزه‌ی علم و هنر باقی نماند و پس از دو یا سه دوره این بساط برچیده شد.
یکی از افرادی که در طی این همایش ها برگزیده شد و معرفی گردید جراح مغز و اعصابی بود که قبل از انقلاب از ایران خارج و در کشورهایی نظیر سوئیس و آلمان تحصیل و پس از اتمام تحصیل در آلمان مانده و هیچگاه به ایران برنگشته بود.
به جرأت می‌توان گفت که این بزرگوار یک جراح مغز و اعصاب متوسط ولی هنرپیشه‌ای توانا در اجرای شو و تبلیغات بوده و هستند.
این بزرگوار در تمام ۸ سال جنگ تحمیلی و در شرایط سخت پس از جنگ نیز به فکر مردم و کشورش نبود. در زمانیکه بهترین اساتید این رشته از بهترین کرسی‌های علمی در دانشگاه‌های آمریکا و انگلیس داوطلبانه قبل از انقلاب به ایران برگشته بودند و بهترین مراکز آموزشی جراحی اعصاب را در بیمارستانهای
شریعتی تهران
سینای تهران
امام خمینی و
شهدای تجریش
راه‌اندازی و به آموزش جراح اعصاب در کشور و توسعه‌ی مراکز دانشگاهیِ تربیت جراح اعصاب در ایران مشغول بودند و لحظه‌ای کشور و مردم خود را رها نکردند، در تمام طول جنگ و پس از آن علیرغم نامهربانی‌ها و بی مهری های فراوان با مردم و پای کشورشان ماندند ، آقای دکتر آلمان نشین که از قضا ، بسیاری از هم‌دوره‌های خود در ایران از نظر علمی و اخلاقی به مراتب پائین‌تر هستند به خدمت و کار در آلمان مشغول بودند.

با بالا رفتن سن این بزرگوار و عدم اجازه به ایشان برای انجام اعمال جراحی ناگهان ، پرفسور متحول شدند و سفرهای نمایشی خود را به ایران شروع کردند.
در حالیکه بهترینهای جراحی اعصاب دنیا و با اخلاق ترین آنان در ایران عزیز «بی سر و صدا» به کار ، خدمت و تربیت جراح مغز و اعصاب مشغول بودند ایشان یک شبه شدند خبر اوّل اخبار و به عنوان دانشمند برجسته و نابغه و ... به خورد مردم داده شدند.

در هر کجا برنامه‌ی تلویزیونی کم داشتند جناب پروفسور با کراوات پَت و پهن خود به نمایش و هنرنمائی می پرداختند. در طی یکسال چندین جایزه ، لوح ، همایش و رونمایی از تندیس و ... برای ایشان برگزار شد درحالیکه اساتید برجسته و بی‌نظیر این رشته که از سال‌ها قبل بدون ادّعا و «بی سر و صدا» به کار مشغول بودند و فارغ التحصیل بهترین مراکز علمی آمریکا و انگلستان و نه کشور چندان مطرح آلمان در حوزه‌ی علم و دانشگاه و خصوصاً پزشکی ، بدون هیاهو و غوغا مشغول خدمت بودند ، ایشان را کردند تیتر اول اخبار!

ساخت «مرکز مغز و اعصاب ایران» پروژه‌ی بی سرانجام

تخم مرغ مرکز مغز و اعصاب ایران در حال حاضر

یکی از پروژه‌های موهوم در همین راستا کلنگ‌زنی مرکز مغز و اعصاب ایران با همکاری شهرداری تهران در بالای دریاچه‌ی چیتگر به مساحت ۷۹۶۷۰متر مربع در ۱۵ طبقه و با ۱۱ اتاق عمل پیشرفته و ۵۵ کلینیک فوق تخصّصی و صرف هزینه‌ای نجومی در سال ۸۹ بود.

ساخت «مرکز مغز و اعصاب ایران» پروژه‌ی بی سرانجامپروژه‌ای که باید شش سال قبل به بهره‌برداری می‌رسید در حال پوسیدن

پروژه‌ای که می‌بایست طی ۲ یا ۳ سال به بهره‌برداری می‌رسید ولی جناب پروفسور نمایشی «ما» پس از حیف و میل بیت‌المال فراوان در مصاحبه‌ای مورخ ۲۷ آذر ۹۷ یعنی ۸ سال بعد خواستار کمک خیرین برای اتمام این پروژه‌ی بی‌ارزش شدند.

ساخت «مرکز مغز و اعصاب ایران» پروژه‌ی بی سرانجام

ساخت «مرکز مغز و اعصاب ایران» پروژه‌ی بی سرانجام
پروژه‌ای که با «سر و صدا» و پول زیاد شروع و در حال حاضر به خانه‌ی ارواح بیشتر شباهت دارد.

خوب است نهادهای نظارتی و قوه‌ی قضائیه بررسی کنند که چقدر از بیت المال زبان بسته طی این ۱۰ سال در قالب این پروژه به باد رفته است.
در پایان سخنی با بزرگوارانی که تمام تاب و توانشان را در جوانی ، میانسالی و پیری صرف خدمت به دیگرانی غیر از کشور و ملّت خود نموده‌اند و سرِ پیری یاد وطن می‌افتند ، اگر از برخوردی که با مردم و کشورتان داشتید شرمگین و روسیاه‌ هستید و می‌خواهید جبران کنید اگر چه شاید زمان مناسبی نباشد حدّاقل کار درست را به نحو احسن نه در قالب نمایش و شو اجرا کنید و نه با هدر دادن بیت المال زبان بسته...

ساخت «مرکز مغز و اعصاب ایران» پروژه‌ی بی سرانجام

ورودی خانه‌ی اشباح مغز و اعصاب ایران

ساخت «مرکز مغز و اعصاب ایران» پروژه‌ی بی سرانجام

خانه‌ی اشباح مغز و اعصاب ایران شب‌ها با احتیاط از کنار آن رد شوید

 ساخت «مرکز مغز و اعصاب ایران» پروژه‌ی بی سرانجام

بدون شرح

انتهای پیام/*

اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۶
لایک
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار