گزارش تابناک خوزستان از هنر دست زنان خوزستانی:
معروف‌ترین ثمر نخل‌ها خرماست اما کپو بافی یا در اصطلاح محلی حصیر بافی از دور ریخته‌ترین محصول نخل یعنی برگ های زمخت و تیزش متولد شده و این خود یکی از مصادیق محبت و مهر وسیع نخل به صاحبش است.
کد خبر: ۸۷۹۲۸۵
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۲ 24 July 2020
تابناک خوزستان:
 
نام خوزستان که می‌آید برای بسیاری از مردم کشور تداعی کننده گرمای طاقت فرسا، محرومیت و نفت است اما برای من یادآور نخل‌های سر به فلک کشیده‌ای است که پیرمردهای این دیار گاهی از روی محبت گاهی به او "عمه" می‌گویند.
در میان خوزستانی‌ها این گفته که" تمام نخل قابل استفاده است و این از کرامات این مخلوق است و هیچ جایش دور ریختنی نیست" بسیار معروف است. شاید برای هرکس این امر قابل درک نباشد اما اگر خوب دقت کنیم به وضوح می‌بینیم که چگونه جزء به جزء نخل به ما زندگی می‌دهد.
معروف‌ترین ثمر نخل‌ها خرماست اما کپو بافی یا در اصطلاح محلی حصیر بافی از دور ریخته‌ترین محصول نخل یعنی برگ های زمخت و تیزش متولد شده و این خود یکی از مصادیق محبت و مهر وسیع نخل به صاحبش است.
کپوبافی که زادگاه اصلی آن بین النهرین و شمال آفریقا است میان زنان خوزستانی  هنری قدیمی و با اصالت در دلِ خسته‌ی روزگار است.
در برخی محله‌ها و شهرهای جنوب خوزستان، وجود نخل در هر خانه‌ای مساوی است با زنی پا به سن گذاشته که روزهایش را با بافتن برگ نخل می‌گذراند.
"ام محمد" یکی از زنان شادگانی‌ای است که از بچگی این حرفه را آموخته و حالا برای امرار معاش در گوشه‌ی از خانه‌اش به بافتن برگ‌های رنگ شده‌ی نخل می‌نشنید.
 
 
 
 
 
به گزارش تابناک خوزستان این بانوی هنرمند که به سختی فارسی را متوجه می‌شود می‌گوید: برگ‌های رنگ شده‌ی نخل برای حصیر بافی را در زبان عربی "خوص" و تنیدن شاخه شاخه‌ها را به یکدیگر "سَف" می‌نامند.
در همان حین که می‌بافد با صدایی آرام و خسته ادامه می‌دهد: مادرم این کار را به من یاد داد، او هم از مادر بزرگم آموخته بود و مادربزرگم نیز از مادرش.
اکثر کارها را عمده می‌فروشم سفارش‌ها از هر محصول ۵۰ عدد به بالاست. من به این حرفه به عنوان کار نگاه نمی‌کنم، این کار همیشه با من بوده؛ انگار جزئی از هویتم است.
دخترش، توی یک سینی حصیری که هنر دست‌های مادرش است دو استکان زعفران و چند سبد برایمان می‌آورد. در همان حین که ام محمد مشغول بافتن است دخترش خودش را معرفی می‌کند: زینب دوسبان هستم، مسئول مرکز توانبخشی معلولان ذهنی و جسمی شادگان. این کار دست خودم است اما با پوست بلال که چند وقت پیش نیز با نام خودم ثبت کشوری شد.
 
 
 
انگار هنر بافندگی نزد این خانواده میراث است. و چه خوش ارثی که هنر باشد و اصالت.
زینب می‌گوید: متاسفانه محصولاتمان با قیمت بسیار نازلی توسط دلالان خریداری می‌شود و با قیمت بالا در بازار به فروش می‌رسند. تقریبا تمام سود در جیب دلال‌ها می‌رود و کار مادرم دلی است.
ام محمد در گوشه‌ای مشغول تنیدن شاخه‌های رنگ شده‌ی نخل به یکدگیر و خلق محصولی جدید است.
 
 
 
 
قصه‌ی دست‌ها قصه‌ای عجیب است. شاید چشم‌ها دل ربا باشند اما این دست‌ها هستند که هنر را، فردا را، خاطره را و زندگی را می‌سازند.
بی‌شک در دل خوزستان زنان هنرمند بسیاری وجود دارند که این هنر اصیل را از مادران خود به ارث برده باشند. بعضی ها به عنوان سرگرمی و برخی ها این حرفه را به عنوان کار و منبع درآمد می دانند اما مسئله مهم در این باره کمک به دیده شدن و فروش این محصولات برای حمایت از فرهنگ اصیل استان و زنانی است که ظرافت دست هایشان را در بافندگی برگ های زمخت از دست داده‌اند.
 
در هیاهوی زندگی لوکس و پر زرق و برق امروزی متاسفانه بسیاری از خانه‌ها از المان های قدیمی و متناسب با فرهنگ بومی منطقه خود، محروم‌اند اما صنعت معماری در مدرنیته‌ترین حالت زندگی می‌گوید در خانه و شهرهایی که از اصالت و دیرینه‌ی تاریخی برخوردارند، باید المان و نشانه‌ای از فرهنگ بومی نصب شود.
 
 
 
در وهله اول همه‌گیری و حمایت از این کالاها بستگی به ارگان‌های فرهنگی مرتبط برای عرضه‌ و معرفی آن‌ها دارد. کاری که تا به امروز می‌توان گفت نسبت به آن تعلل شده و آنگونه که باید تولید کنندگان کپو و حصیر به شکل جدی حمایت مالی و معنوی نشده‌اند.
 
علاوه بر حمایت و معرفی این محصولات از ارگان‌های فرهنگی و دولتی ذیربط، خرید و استقبال از تولید و عرضه‌ی آن‌ها بستگی به ما دارد. خانواده‌ها با تفهیم و ترویج استفاده کالاهایی با رنگ و بوی بومی و دست ساز کمک به انتقال فرهنگی می کنند که نسل به نسل تا به امروز به ما رسیده است.
______________________________________________________________________________________
*گزارش: زینب مرزوقی   *سردبیر: سمیه همت پور
 
 
 
 
 
 
 
 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار