کبری بهرامی
بهمن ماه امسال انقلاب اسلامی ۴۴ ساله می شود.با توجه به حوادث وناآرامی های اخیر و هجمه رسانه های بیگانگان لازم است بیشتر روی دستاوردهای انقلاب متمرکز شویم.البته در ناآرامی های اخیر نباید از نقش دشمنان قسم خورده نظام جمهوری اسلامی و نقشه های آنها غافل بود چرا که آنها با سوء استفاده از غفلت مسئولین وبی تفاوتی اصحاب جراید و کم کاری رسانه ملی با ساخت برخی کلیپها وانتشار آنها در فضای مجازی،عملکرد رژیم قبل را درخشان جلوه می دهند بگونه ای که گویی مردم در سال ۵۷ از سر بیدردی و یا جو زدگی بپا خاستند وانقلاب کردند! عدهای هم با دستاویز قراردادن مشکلات فعلی و با سیاه نمایی ضعف ها وکاستی ها، دستاوردهای انقلاب را کوچک وبطور مداوم یک دروغ بزرگ را فریاد میزنند که گویی تنها اقلیتی از مردم خواهان تغییر رژیم بودهاند!پیش از آنکه جایگاه انقلاب ودستاوردهای آن در ترازوی تاریخ به بوته نقد گذاشته شود یا به واکاوی اخبار ومقالات خارج نشینان درباره انقلاب بیندیشیم، بهتر است بفهمیم کشور و ملت ایران در پرتو این تحول بزرگ تا کجا پیش رفته و چه به دست آورده اند.البته در طی این طریق همواره باید این دو مسیر موازی، یعنی بزرگداشت و بازاندیشی، تجلیل و تحلیل و شور و شعور در مواجهه با تاریخ انقلاب، همشانه و همگام یکدیگر باشند تا به مثابه دو ریل موازی، قطار تاریخ و انقلاب را به مقصد و هدف اصلی برسانند.بطور مسلم تجدید آرمانها، بازخوانی ارزشها و بازاندیشی در سرشت انقلاب اسلامی، می تواند ما را در مقارنه و سنجش موافق یا منتقد تشریک مساعی کند. به نظرم این روزها یک فرصتی تاریخی است تا اصول و پایه های اصیل انقلاب که در شعارهای مردم بازتابی گسترده داشتند و سخنان، وعده ها و عهدی که رهبران انقلاب اسلامی با مردم بستند، جملگی مورد بازبینی و سنجش قرار گیرند. بدون شک صاحبان اصلی انقلاب مردم هستند واین انقلاب از آن آنهاست بنابراین باید دستاورد بزرگ و تاریخی مردم مورد واکاوی قرار گیرد و امکانی برای اعتلای کشور و بازگرداندن همه چیز به صاحبان اصلیاش، یعنی مردم فراهم شود.در بررسی دو شعار انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» بخوبی می توان فهمید این شعارها اصیل وبراساس یک ایده هوشمندانه انتخاب شده بود.در حقیقت این دو شعار کلیدی تداعی کننده بزرگترین اهداف و دستاوردهای انقلاب است و تأکید بر جمهوری اسلامی در هر دو شعار معنایی عمیق و تاریخساز دارد،این دستاورد، ترکیبی از قدرت مردم و اهمیت آرای آنها در تلفیق و تضمین اصول و شعایر اسلامی را نشان می دهد و قانون اساسی و تمامی عناصر برساخته در دهه های نخستین انقلاب برای صیانت از این نظام و ترکیب، حافظ جمهوریت و اسلامیت بودهاند.برخی در ابتدا شعار نه شرقی و نه غربی، انقلاب را به معنای انزوا و انقطاع از ارتباط با جهان تعبیر کردند اما درحقیقت این شعار تفسیری متعالی و سودمند دارد، مبنی بر اینکه استقلال و اتکا به منابع داخلی و ملی، قطع کردن دست سلطه جویان و بریدن پای استعمارگران، بالفعل ساختن قدرت و ثروت بالقوه ای که در اختیارما است و می تواند موجب خوشبختی مردم و احیای تمدن نوین باشد.این شعار موازنه ای مبنی بر بی اعتنایی به شرق و غرب است.میدان ندادن به قدرتها وابر قدرت هایی که برای موازنه و حفظ جایگاه و منافع خود سایرکشورها را قربانی می کنند.مردم ایران بارها شاهد این موضوع بوده اند که ابرقدرتها چگونه پای به سرزمینی آباد می گذارند و یکی دو دهه بعد، آن سرزمین را غارت میکنند و زمینی سوخته برجای می گذارند وبه کشورشان باز می گردند.ملت ایران بخوبی می دانند که ابرقدرت ها درصورتی که منافعشان تامین نشود، با نهایت بی رحمی و بی احترامی برخورد خواهند کرد و هیچ وقعی به سرنوشت و عواطف همپیمانان خود نمی نهند. در حقیقت مقوله ای به نام پیمان برای آنها تعریف نشده و معنایی ندارد.متاسفانه مشکلات اقتصادی و برخی سوءمدیریتها و غفلتها و مفسدهها، بسترساز پذیرش حداقل پارهای از توهمات در میان نسلی که خاطرهای از انقلاب مردم ندارند شدهاست.البته با وجود تمام مشکلاتی که هم اینک وجود دارد و تردیدهایی که ایجاد شده است، هنوز هم در همین فضای گسترده ارتباطی، امکان روشنگری و داوری، درباره عملکرد رژیم گذشته و نظام شاهی و عملکرد انقلاب اسلامی وجود دارد و میتوان با برگزاری میزگردهای کاملاً آزاد مناظرههایی را فراهم کرد تا متعصبترین طرفداران رژیم گذشته در یک سوی میز و در مقام مناظره با معمولیترین طرفداران انقلاب مناظره کنند و مردم به ویژه جوانان به داوری بنشینند تا حقیقت مسلم برای آنها مشخش شود وآنچه که درباره آزادی، استقلال، تورم، شاخصهای توسعه، زیرساختها، حتی امکانات رفاهی و… که ممکن است اذهان برخی از جوانان امروزی را به خود مشغول کرده ویا درباره شرایط ایجابی نهضت و علت قیام یکپارچه مردم دچار شبهه کرده را روشن کند تا آنها به درستی داوری کنند و دریابند که نسل ۵۷ با چه هدف واجب، لازم و مقدسی بر علیه نظامی قیام کرد که نه تنها عملکرد آن قابل دفاع نبود بلکه تحمل آن شرایط برای هیچ انسان آزادی خواه و وطن پرستی ممکن نبود.بسیاری از جوانهایمان تصویر درستی از وضعیت گذشته ندارند و متأسفانه رسانه ملی هم در درست نشان دادن زمینههای شکل گیری نهضت انگونه که باید هنرمندانه و اقناعی عمل نکرده است و بیشتر به تکرار و کلیشه و تبلیغات مرسوم و یکطرفه پرداخته و این موضوع سبب سوء استفاده دشمنان از ضعف هایمان شده است.بدون شک با تمام انتقادات به حقی که در مورد نحوه مدیریت و اداره کشور وجود دارد، باید به نسل جوان که درگیر صدها دغدغه و مشکل است وتصور میکند که مطالبات بحق او به راحتی نادیده گرفته میشود، اعتماد کرد و به سوالات و ابهامات آنان پاسخ درست داد.همچنین باید در نظر داشت که بسیاری از مشکلاتی که مردم هم اینک با آن دست و پنجه نرم میکنند با بهرهگیری از وجود افراد متخصص ونخبه در پست های کلیدی وتکیه بر توان داخلی قابل رفع است.نباید فراموش کنیم که توفیقاتی که علیرغم تمامی این نقصها و کژ کارکردها به دست آمده غیرقابل انکار است.کافی است، سطح امید به زندگی، کاهش مرگ و میر مادران، شاخصهای بهداشتی، متوسط طول عمر، تعداد تختهای بیمارستانی، تعداد پزشکان، تعداد دانشجویان، میزان باسوادی، ایجاد جاده، اتوبان و راههای روستایی، سطح برخورداری از آب، برق، گاز، تلفن، اینترنت، متوسط فضای مسکونی خانوار، تعداد بیمارستان و دانشگاه و در مورد زیرساختهای توسعه، متوسط تولید و مصرف انرژی، تولید برق، تولید مواد پتروشیمی، فولاد، سیمان، لوازم خانگی و مصرفی، تولید کشاورزی، صادرات غیرنفتی و… را با دوران گذشته مقایسه کرد و آنچه که هم اینک در ظرفیتهای کشور ایجاد شده با آنچه در گذشته بود رامرور کرد تا اطلاعات بسیار مفیدی را در اختیار نسل جوان بگذارد وآنها بتوانند قضاوت بهتری داشته باشد البته این مباحث منهای موفقیتهای چشمگیردفاعی و امنیتی و رشد تولید علم و فن آوری در کشور است که قدر مسلم با دوران گذشته قابل مقایسه نیست. با روشن شدن حقیقت،بدون شک جوان باهوش و وطن پرست ایران اسلامی در یک فضای درست و عالمانه و منطقی با وجود همه بیمهریهایی که میبیند و مشکلاتی که با آن دست وپنجه نرم می کند و غیرقابل انکار است از درجه از رشد و آزادی و ادراک و غیرت برخوردار است که دست به انکار آنچه که وجود دارد وحقیقت مسلم است، نزند. درست است، انقلاب اسلامی به تمام اهداف خود نرسیده است وعامل اصلی آن هم غفلتها و بیتوجهیها و انحرافهایی است که در مسیر حرکتش رخ داده که برخی ناگزیر و در سایه تحمیل شرایط بوجود آمده و بسیاری هم اینگونه نبوده است اما تحمیل شرایطی که موجب پدید آمدن ناکامیهایی از جمله مشکلات ساختاری اقتصاد نظیر تورم فزاینده، کسری بودجه، ضعیف شدن بخش خصوصی، بیکاری، تبعیض، فاصلههای طبقاتی و نظایر آن شده است ، هیچ نسبتی با آرمانهای انقلاب و بنیانگزارانش نداشته و ندارد وآنهایی که مشکلات کشور را به انقلاب نسبت می دهند،بدون شک درک درستی از انقلاب ندارند.