آنچه وعاظ محترم بايد به مردم بگويند!
نسبت ما با امام حسین(ع) چیست؟
به یقيين هدف امام حسين عليهالسلام از نهضت عاشورا، تنها حذف يزيد به عنوان يک «فرد »نبود ... و اما نسبت ما به امام حسين، هرچه باشد از نسبت «پسر نوح» به نوح که نزديکتر نخواهد بود...
در هدفگذاري نهضت حسيني، مقابله با «يزيديت» به چشم ميخورد، شخصيتي منحوس که ميتوانست و هنوز هم ميتواند در هر شخصي باز توليد شود. پس اگر مفهوم موافق «کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا» را با اين تعريف به رسميت بشناسيم که هر روز عاشورا و هر زمين کربلاست بايد مفهوم مخالف آن را هم بپذيريم که هر روز و در هر زمين يزيدي هم هست. يزيدي که قرار نيست در جاي ديگر به جستجوي آن بپردازيم بلکه شايد تاج و تخت در درون خود ما داشته باشد.
چنانکه در محرم 61 هجري علاوه بر کاخ شام در وجود خود کوفيان نیز حضور داشت، حتي در افرادي که بيطرفي پيشه کردند، حال آنکه حق چون خورشيد نمايان بود، منتهي در اينها به نوعي ديگر، حالا هم ماجرا همان است و واقعه همين!
ما خود، هرکداممان اگر نتوانيم خود را براساس مدل حسين(ع) پرورش بدهيم، يزيدي هستيم، بدون ترديد. اينکه ظاهرمان، چه مينمايد و ما چه ويتريني براي خود برگزيدهايم هرچند قابل توجه است اما کمتر اهميت دارد.
چنانکه، جوهر کار آلوده به ريا مهم است که آدم را در کنار مشرکان قرار ميدهد نه صورت و نقش کاري که رياکار به خوبي از پي ايفاي آن بر ميآيد و از اين ماجرا دور نيست که در آموزههاي اسلامي ميخوانيم به طول رکوع و سجود فرد نگاه نکنيد بلکه «حسن امانتداري»اش را درنظر آوريد والاشيطان هم «عبادت»هاي چند هزار ساله داشت اما نوبت به «عبوديت» و «امانتداري»فرمان خدا که رسيد، آن شد که همه ميدانيم.
شايد يکي از مشکلات اساسي ما اين باشد که در مهندسي عاشورا و طراحي صحنه کربلا براي خود حداکثر نقش يک تماشاچي را قائليم برکنار گود...
حال آنکه جوهره ايمان ما با حضور در «متن» عاشورا نمايان ميشود و عيار صداقت ما هم درست قلب قتلگاه است که ميتواند حقيقت ما را نشان دهد که «حسيني» هستيم يا «يزيدي».....
به باور من، امام يک شخصيت اسطورهاي تاريخي و دور از دسترس نيست که اسوهاي حسنه، هميشگي، در دسترس و به روز ميباشد که هر روز و هر لحظهمان را ميخواهد امامت کند و اين ميطلبد ما به نهضت امام حسين هم فراترنگاه تاريخي نگاه حقيقي داشته باشيم به يک حقيقتي که مدام در حال «نوزايي»است.
حقيقتي که بايد فرهنگ بشريت را براي هميشه تغذيه کند و براي اين ما بايد به «رمزگشايي»از عاشورا و کربلا و محرم بپردازيم اگر ميخواهيم به حقيقت برسيم.
امام حسين چراغ هدايت است و کشتي نجات و هيچکس از چراغ پشت سر، راه پيشرو را نمييابد، پس «حسين» براي هميشه چراغدار پيشروي قافله انسانيت است براي رساندن آنها به کشتي نجات.دراين کشتي هم تنها کساني ميتوانند سوار شوند که زندگي خود را براساس زندگي امام حسين باز تعريف کرده باشند و الا نسبت ما به امام حسين، هرچه باشد از نسبت «پسر نوح» به نوح که نزديکتر نخواهد بود... او با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد! ما نيز اگر زندگي را براساس «يزيديات اخلاقي» بنا کنيم، رابطه عقيدتي خود با امام حسين را از دست خواهيم داد. ونسبت ما گم خواهد شد و ما را در کشتي جايي نخواهد بود و اين همان چيزي است که وعاظ محترم بايد به مردم بگويند و به ياد بياورند مردم را که هدف امام حسين زندگي سرشار از معروف و خالي از منکر براي همه انسانها بود و هست پس هرکس حسيني است، بايد براي بازسازي زندگي خود براين اساس اقدام کند که اگر زندگي حسيني شد فرزند بلافصل عقيدتي امام خواهيم بود والاهرچه باشيم ما را نه با حسين و چراغ هدايت کار نخواهد بود و نه به کشتي نجات راه،.. فاعتبروا یا الو الابصار! فاعتبروا یابکائین"قتیل العبرات!
غلامرضا بنی اسدی - تابناک خراسان رضوی