به قلم دکتر ایرج ایسوند(تلخیص از راهنامه مدیر و کلاس های درسی دوره دکتری جناب استاد دکتر حسن زارعی متین،استاد دانشگاه تهران)
کلمهی بیوریتم از واژه یونانی Bios به معنی زیستی و Rhythmus به معنی حرکت منظم یا سنجیده مشتق شده است. واژه ی بیوریتم در واژه نامه ی آکسفورد به صورت زیر تعریف شده است: «هر الگوی مکرری از فعالیتهای فیزیکی، احساسی و اداراکی که بر رفتار انسان اثر میگذارد» و معادل فارسی آن «زیستآهنگ» نامیده میشود.
نظریه زیستآهنگ یک ایده شبه علمی است که بیان میکند زندگی روزمره ما بهطور قابل توجهی تحت تأثیر چرخههای ریتمیک با دورههای دقیقاً ۲۳، ۲۸ و ۳۳ روزه است، معمولاً یک چرخه فیزیکی ۲۳ روزه، یک چرخه احساسی ۲۸ روزه، و یک چرخه فکری ۳۳ روزه است. این ایده توسط ویلهلم فلیس در اواخر قرن ۱۹ توسعه یافت و در اواخر دهه ۱۹۷۰ در ایالات متحده رایج شد. بر اساس تئوری بیوریتمها، زندگی یک فرد تحت تأثیر چرخههای بیولوژیکی موزون است که بر توانایی او در حوزههای مختلف مانند فعالیتهای ذهنی، فیزیکی و عاطفی تأثیر میگذارد. این چرخهها از بدو تولد شروع میشوند و در طول زندگی به صورت ثابت (به موج سینوسی) در نوسان هستند و با مدلسازی ریاضی آنها، پیشنهاد شدهاست که سطح توانایی فرد در هر یک از این حوزهها روز به روز قابل پیشبینی باشد. این نظریه مبتنی بر این ایده است که عملکردهای شیمیایی بیوفیدبک و ترشح هورمونی در بدن میتواند در طول زمان یک رفتار سینوسی نشان دهد.
بیوریتم تئوری:
قبل از اینکه این تئوری را عرض کنیم خدمتتان، چند تا از سخنان گهر بار و حکمت آمیز امام علی (ع) را عرض می کنیم.
ُدر حکمت 193: در نهج البلاغه اگر ملاحظه کنید میفرمایند حضرت که:
اِنَّ لِلْقُلوبِ شَهْوَةً دل یك میلی دارد
و اقبالی و ادباری (گاه به چیزی روی می کنند و گاه روی بر می تابند)
فَأْتوها مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِها وَ اِقْبالِها ( پس از ناحیه میل و اقبال آنان داخل شوید)
فَاِنَّ الْقَلْبَ اِذا اُكْرِهَ عَمِیَ ( که دل اگر به چیزی مجبور شد کور میشود )
حضرت می فرمایند که: برای دلهای ما یک خواسته و یک کسالتهایی است یعنی گاهی دل ما دچار نشاط میشود و گاهی دچار کسالت می شود، زمانی که نشاط وجود دارد کارها خوب انجام میشود یا شما می توانید بهتر کار بخواهید. اما زمانی که قلب ها، دلها دچار کسالت می شود نابینا می شود و کارها به خوبی انجام نمی شود.
تفسیر: بانشاط کارها را آغاز کنید امام علی (ع) در این گفتار حکیمانه به یک نکته اساسی روانشناسی اشاره کرد و می فرماید برای دل های (آدمیان) آن علاقه و اقبال و گاه تنفراست هنگامی که می خواهید کاری انجام دهید از سوی علاقه و اشتیاق وارد شوید زیرا اگر قلب را مجبور به کاری کنند نابینا میشود.
منظور از قلب و قلوب در این عبارت عقل و فکر انسان است که حالات مختلفی دارد، گاهی در حال نشاط و علاقه به انجام دادن کاری و زمانی در حالت تنفر و بی میلی و بی علاقه گی است هرگاه در حال نشاط مثلاً نشاط به عبادت ،به سراغ عبادت می رویم و می توانیم با حضور قلب ،عبادت را به نحو کامل احسن به پایان ببریم و اما درحالی که تمایلات درونی موافق نیست کار به زحمت انجام میشود و ایجاد خستگی و ناراحتی می کند.
حکمت 197
حضرت می فرمایند:
إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ ( این دل ها خسته می شوند )
كَمَا تَمَلُّ الاْبْدَانُ ( همانگونه که تنها خسته می شوند )
فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ ( برای نشاط دلها لطایف حکمت را بجویید )
در حکمت ۱۹۷ میگوید دل انسان مثل بدن انسان گاهی دچار خستگی میشود. برای زدودن آن خستگی به سخنان حکمت آموز و تازه روی می آورید، یعنی یک راه حل هم دارد می گوید در آن حکمت قبلی حضرت فقط دل و قلب را گفتند در اینجا میفرمایند مثل بدن.
( تفسیر: دلها همانند تن ها خسته می شوندبرای نشاط به آنها سخنان تازه و حکیمانه روی بیاورید. )
این یک واقعیت است که روح و جسم هر دو بر اثر کارهای مختلف خسته می شوند چرا؟ زیرا توان نیروی انسان محدود است و این محدودیت سبب خستگی جسم و جان می شود اما خدای متعال که انسان را برای ادامه زندگی
آفریده و به وی قدرتی داده که میتواند جوششی از درون ایجاد کند و این جوشش نیرو و توان جدیدی برای کارهای مجدد به او بدهد.
حکمت ۹۱
إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الاَْبْدَانُ ( این قلب ها (دلها) ملول می شوند همان گونه که تن ها ملول میشوند )
فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ (براى رفع ملالت و افسردگى آنها سخنان حكمت آميز و زيبا و ظريف انتخاب كنيد(
( توضیح: حکمت 197 و 91 یکی است )
حکمت 312
إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً ( برای دلها روی آوردن و نشاط )
وَإِدْبَاراً ( و ملالی است )
فَإِذَا أَقْبَلَتْ ( پس آنگاه که نشاط دارند )
فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ ( آن را با انجام مستحبات وادارید )
وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ. ( و آنگاه که ملالت دست داد به انجام واجبات قناعت کنید )
همانا دلها دچار نشاط و خستگی می شوند، آنگاه که نشاط دارند بر مستحبات می توانید تاکید کنید و آنگاه که خسته هستند فقط واجبات اکتفاء شود.
نظریه بیوریتمی یا چرخه زیستی ، یعنی ریتمی که وجود دارد در زندگی و حیات ما.
بر اساس این نظریه زندگی هر انسان از تولد تا مرگ از سه سیکل یا زنجیر تشکیل میشود.
1) جسمی که همان بدن است 2) احساسی، همان دل و قلب است که حضرت فرمودند 3) فکری تشکیل یافت و در شرایط مختلف زمان هر سیکل می تواند به حالات مثبت یا منفی تبدیل شود.
پس زندگی ما از این سه سیکل تشکیل می شود:
1) سیکل جسمی: مثل آن نیروی جسمی که داریم، هماهنگی بدنی، سرعت اتمام کار، فعالیتهای بدنی ما را نشان می دهد.
2) سیکل احساس: آن شرایط روحی و روانی است، هیجانی ما است، ادراک و طرز تلقی و باورها و گرایشها...
3) چرخه فکری: آن شرایط فکری و توان یادگیری است. آن کارکرد حافظه است، ظرفیت پروازش و اطلاعات و توان تجزیه و تحلیل مسائل.
هر کدام از این سه سیکل میتواند در شرایط مختلف زمانی و مکانی حالت مثبت یا منفی به خود بگیرد. مثال می زنیم.
چرخه جسمی چه می گوید؟ می گوید بعضی از مواقع خیلی با انرژی هستیم خیلی توان و پایداری مان بالاست.
اما بعضی وقت ها دچار ضعف جسمانی می شویم، دچار خستگی و بی حالی می شویم البته همه ما گاها دچار این حالت شده ایم. گاهی وقت ها دلیلش را هم نمی دانیم، این می شود چرخه جسمی.
چرخه احساس بعضی مواقع خوش خلق ایم، خوش روئیم، خوشبین هستیم، تمایل داریم به کار گروهی دیگران، اما بعضی وقت ها بدخلق ایم، زود رنج ایم، بد بینیم، تند مزاج، زود عصبانی می شویم.
چرخه فکری بعضی مواقع هرچه فکر می کنیم یادمان می آید شماره تلفن دوست مان هم یادمان نمی آید، یعنی برای چرخه فکری، منفی هستیم. سازمان منفی است اما بعضی وقتها خوب می توانیم تجزیه و تحلیل کنیم ،روحیه خلاقی داریم، خیلی وقت می کنیم و افکار روشنی داریم و غیره...
بنابراین ما در این سه سیکل قرار می گیریم . نظریه بیوریتمی میگوید که قرار گرفتن در این سه سیکل به طور دائم جزء طبیعت ماست.
ما نمیتوانیم از این سه سیکل دور شویم، اما می توانیم مدیریت کنیم، دقیقا همان چیزی که علم اعصاب می گوید.
پس ما طبق نظریه بیوریتمی زندگی مان از ابتدا تا آخر در سه سیکل قرار می گیرد جسمی ( فعالیتهای بدنی است )، احساسی ( فعالیتهای روحی و روانی است )، فکری ( فعالیتهای ذهنی است ).
ما در شرایط مختلف زمانی و مکانی در فاز مثبت یا منفی قرار می گیریم.
چرخه جسمانی وقتی که فاز منفی می شود، ما اگر به آن توجه نکنیم این سیکل احساسی و فکری ما را هم منفی می کند. شما اگر سرما می خورید می روید پیش یک پزشکی به شما میگوید که ویروس است، چرا این ویروس آمده سراغ جواب می گیرید، که به شما میگوید که سیستم ایمنی شما ضعیف تر است.
اما اگر بگوِییم سیستم ایمنی چرا ضعیف شده است، بعضی جوابی ندارند که به ما بگویند. اما امروزه در درجه اول می خواهیم یاد بگیریم که ما باید یک ارتباط بیوریتمی با خودمان برقرار کنیم. و بعد با همکاران و اعضای خانواده مان.
بیوریتم که منفی می شود، حالا با توجه به حداقل یک یا دو تا از سیکل های جسمی احساسی ،رفتار ما را تحت تاثیر خودش قرار میدهد و ما باید از طریق توجه به رفتار ها عکس العمل ها نحوه گفتار کردار و علائم ظاهری پی ببریم به اینکه کسی منفی است یا مثبت است.
بنابراین بر اساس آن تجربه و دید روانشناختی باید به برقراری چه بپردازیم. ارتباط بیوریتمی با خودمان و یا دیگران.
گفتیم که این جزء طبیعت آدمها هست. اما میتوانیم تا حدی این سه سیکل را مدیریت کنیم و نگذاریم که در رفتار ما تاثیرات نامطلوبی بگذارد. چگونه؟
وقتی که بیوریتم ما با توجه به سیکل جسمی که دارد منفی می شود، ما باید بدانیم که بایستی استراحت کنیم. باید با توجه به کار و استراحتی که میکنیم و تغذیه ای که خواهیم داشت تا حدی جلوگیری کنیم از رفتارهای ناهنجاری که میتواند ایجاد کند.
به لحاظ روحی و روانی، همینطور، به لحاظ فکری، همینطور استراحت، اگر ما با توجه به بیوریتم مان رفتار کنیم و استراحت کنیم و تغذیه مناسب داشته باشیم سیستم ایمنی تضعیف نمیشود که سرما بخوریم و به پزشک مراجعه نماییم و به ما علت را ویروس بگوید .
خداوند عالم شب و روز را آفریده است ،وآنهایی که یک نظمی در زندگیشان هست به لحاظ استراحت خواب و تغذیه می گویند متناسب با بیوریتمی که هست زندگی می کنند، فعالیت می کنند، کار می کنند، تغذیه دارند.
آن نظم اجازه نمیدهد که بیوریتم به هم بخوردو سیستم ایمنی ضعیف بشود.
با توجه به این بحث ،تو کلاس و تو خانه ودر محیط کار متوجه میشوید که همکارتان بیوریتمش منفی است یا مثبت است. با بررسی آن علائم رفتارها و عکس العمل ها یی که از خود بروز می دهد
و آن ارتباط بیوریتمی باید برقرار بشودو با همکاران یک دید روانشناختی باید داشته باشیم.
هوش عاطفی هم همین را می گوید که از وضعیت خودت و دیگران اطلاع داشته باشید و با توجه به این آگاهی که ازخود و دیگران دارید ،با دیگران رفتار کنید.
خیلی وقت ها از زندگی بعضی از علما و مراجع و اندیشمندان را که زندگی شان مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم ،مدت عمرشان تحت تأثیر این رفتار منظم و بیوریتمی است که دارند، اکثر، تحقیقات نشان میدهد که مثلاً اگر ما بتوانیم شب ها به موقع بخوابیم، خواب مثلاً از ساعت شب۱۰ تا اذان صبح، کبد به خوبی استراحت می کند.آیا می دانید که سکته ها بیشتر به چه زمان و ساعتی از شبانه روز است؟ تحقیقات نشان داده که بیشترزمان ها درساعات اولیه صبح است. وآیا می دانید که کارکرد و کارایی و بهره وری مغز درچه ساعاتی از شبانه روز ۲۴ بیشتر است؟ این که می گویند قبل از ظهر یک استراحت کنید وبعد از ظهر ساعت مثلاً 2 یا 3، یک استراحت مختصری داشته باشید کارکرد مغز هر چه به به انتهای روز میرسیم، کاهش پیدا میکند و شب کمترمی شود.
موارد و مصادیقی که در بالا شاره شد، به خاطر این است که طبیعتی که انسان داردو خداوند خلق نموده است و ما باید با توجه به این طبیعت مان رفتار کنیم.
کاربرد شناخت بیوریتم افراد:
شما با دانستن چرخه های فیزیکی ، احساسی و فکری خود نه تنها موجب سرگرمی برایتان می شود، بلکه می دانید باید در دوره منفی عقلی یا فکری از تصمیمات جدی بپرهیزید و برعکس آن در دوره مثبت فیزیکی به کار های مهم خود رسیدگی کنید و از این دوره استفاده لازم را ببرید.
○عملکرد افراد تابعی از وضعیت چرخه های زیست آهنگ و ترکیب چرخه ها با یکدیگر است. روزهایی که در ناحیه مثبت این منحنی ها قرار می گیرند، مطلوب ترین و موفق ترین روزها به شمار می رود و برعکس روزهای غیر فعال منحنی( نیمه منفی منحنی) روزهایی کم انرژی و کسالت بار خواهد بود. خطرناک ترین و بحرانی ترین این روزها مواقعی است که منحنی بیوریتم نزدیک به خط صفر و در حال گذر از مرحله فعال به مرحله غیر فعال است.
مدیران می توانند با محاسبه تعداد روزهای بحرانی و زمان وقوع احتمالی آن ها، بسیاری از مشاجرات را کم کنند و همچنین، نیروی انسانی زیر نظر خود را بهتر حفظ کنند.
هدف از ترسیم چرخههای بیوریتم، تعیین و محاسبه ی چرخههای ریتمی افراد، تعیین تأثیر ریتمها بر حالات فردی، محاسبه ی روزهای بهینه و بحرانی، اجرای بهینه ی فعالیتها، عدم اجرای برخی فعالیتها در اوقات بحرانی و پیشبینی زمانهای ضعف و قدرت است. امروزه حتی مدیران موفق هم نمودارهای سهگانه فوق را بهطور مستمر برای تکتک کارکنان خود ترسیم میکنند تا متناسب با شرایط جسمی، حسی و ذهنی آنها فعالیتهای روزانه را به آنها ارجاع دهند.
کارمندان نیز میتوانند طبق این نظریه در روزهایی که نمودار ذهنی آنها در نقاط مثبت است اقدام به تصمیمگیری و تجزیه و تحلیل و برنامهریزی کرده و با اطلاع از زمانی که چرخه ی حسی آنها در نقاط مثبت قرار دارد و با توجه به اینکه میزان ابتکار و خلاقیت فرد در این روزها در بیشینه خود است، وظایفی را که نیاز به خلاقیت و ابتکار دارد انجام دهند.