دوران زندگی یک شهید از گیلان تا مازندران، روایت این روزهای خانوادههایی است که در انتظار گمگشته خود روزگار را بهسختی و امید میگذرانند، آنهایی که حتی به نشانی کوچک از عزیزشان قانعاند.
به گزارش تابناک مازندران، در سال 1326 در روستای کوشالشاه لنگرود گیلان در خانوادهای مذهبی فرزندی به نام علینقی به دنیا آمد، او ششمین فرزند خانواده بود، شش سال بیشتر نداشت که به همراه خانواده به چالوس مهاجرت کردند.
او در همین شهر بزرگ شد و در دوران نوجوانی و جوانی علاقه زیادی به فعالیتهای دینی و مذهبی داشت، تحصیلات خود را ادامه داد و در فرمانداری نوشهر مشغول کار شد، در سال 1350 ازدواج کرد و نخستین فرزند او به نام وحید در سال 1352 بهدنیا آمد، مرتضی در سال 54، ناهید در سال 55 و روحالله در سال 58 بهدنیا آمدند؛ علینقی هم از زندگی کاری و خانوادگی خود راضی بود.
جنگ آغاز شد و او دلش تاب نیاورد، به ندای رهبرش لبیک گفت و به همراه دیگر همرزمان خود از نوشهر اعزام و راهی جبهه شد، چندین مرحله به جبهه رفت و هر بار که میرفت و میآمد به بازگشت خود امیدوار بود، اما بار آخر میدانست که این رفتن دیگر بازگشتی ندارد.
دخترش میگفت: پدرم بار آخر که میخواست راهی جبهه شود، مقداری شیرینی خرید و به خانه آورد، برای هر کدام از اعضای خانواده مقداری شیرینی را داخل ظرفهای جداگانهای قرار داد و اصرار کرد که از آنها میل کنیم اما من نتوانستم و از گلویم پایین نرفت.
ناهید روحیکوشالشاهی اظهار کرد: یک لحظه احساس دلتنگی به من دست داد و سرم را روی زانوی پدر گذاشتم، او روی سرم دست میکشید و هنوز هم گرمای دست او را احساس میکنم، پدر رفت و تا یکسال دیگر برنگشت و این سالهای فراق یکی پس از دیگری گذشت.
به گزارش فارس، در سال 85 شهادت علینقی اعلام شد و بنا به روایات بچههای جنگ، او و بسیاری دیگر از همرزمانش در عملیات فاو و در حمله شیمیایی سال 67 به شهادت رسیدند اما هیچ نشانی از آنها نبود، خانواده شهید سالها چشمانتظار نشانهای از او ماندند حتی تکهای استخوان.
24 دیماه 90 مصادف با روز اربعین حسینی(ع) 1433، شهرستان نکا میزبان دو شهید گمنام دفاع مقدس بود، شهدایی که بهعنوان شهید گمنام زیر باران رحمت الهی و در سرمای هوا گرمایی به شهر کوچک نکا بخشیدند و پس از تشییع باشکوه در نقطه مرکزی شهر به خاک سپرده شدند و سال 94 نیز شهید گمنام دیگری از شهدای غواص و خطشکن در کنار این دو شهید آرام گرفت، حالا اینجا زیارتگاه و مأمن مردم نکا شده است؛ یادمان شهدای گمنام در خیابان علمیه نکا.
به روایت یکی از اعضای گروه تفحص، در 24 آبانماه سالجاری خبری مبنی بر احراز هویت یکی از شهدای گمنام نکا اعلام شد و از آن لحظه دل در دل بچههای تفحص نبود که چگونه میتوانند خانواده شهید را در جریان این موضوع بگذارند، جلسات مختلفی برگزار و همه برنامهها لیست شد.
احمد ذلیکانی اظهار کرد: هشتم آذرماه جاری، خانواده شهید بهطور کامل در جریان موضوع قرار گرفتند، برای آنها باور این حقیقت خیلی سخت بود، اما قانع شدند.
همهچیز برای آمدن خانواده شهید آماده شد، ساعت 15 روز 11 آذرماه در مقابل سپاه ناحیه نکا جمعیت زیادی برای استقبال از خانواده شهید روحی آمده بودند، خانواده و آشنایان آن شهید در این مکان توقف کردند و با انبوه جمعیتی مواجه شدند که ارادت خود را به شهدا نشان دادند.
قدمها بهسمت مزار شهدای گمنام نکا در خیابان علمیه تندتر شد، جمعیت که به یادمان رسید، دیگر دل در دل خانواده شهید نبود جالبتر اینکه مردم نکا نیز گویا برای نخستینبار است بر مزار شهدای گمنام میآمدند، تا حدیکه آشنایان شهید بهدلیل ازدحام جمعیت بهسختی توانستند وارد یادمان شهدا شوند و برخیها صبر کردند تا اندکی اوضاع آرامتر شود.
توصیف اینکه خانواده شهید روحی چه احساسی بر مزار شهید خود داشتند، بسیار سخت است اما موضوع مشخص این است که انتظارشان به پایان رسید و گل گمگشته خود را یافتند، حالا وحید، مرتضی، روحالله و ناهید با مادرشان تمام سختیهای 27 ساله را با پدر مرور میکنند و با نوازش سنگ قبر شهید آرامش میگیرند، آنها از غرب مازندران به شرق این استان آمدند تا طلوع دوباره خورشید زندگی خود را ببینند و میدانند این طلوع را دیگر غروبی نیست.
آنها در شهر نکا ارادت مردمی را میدیدند که چهار سال است بر مزار این شهید و دو شهید گمنام دیگر ابراز ارادت کردند و بسیاری از آنها نیز حاجتروا شدهاند، شور و حال جمعیت به خانواده شهید دلگرمی داد.
سوال مهم در ذهن همه این بود که آیا شهید روحی به شهر چالوس منتقل میشود یا خیر، بههمین دلیل ما نیز به دنبال پاسخ سئوال رفتیم تا ببینیم آنها که در جریان موضوع هستند، چه نظری دارند و سوال دوم اینکه آیا پیشبینی میشد که این همه جمعیت در یادمان شهدای گمنام نکا، جمع شوند.
مرتضی رمضانی فرمانده سپاه ناحیه نوشهر که تا چندی پیش بهعنوان فرمانده سپاه ناحیه نکا فعالیت میکرد و اکنون نیز در هر دو شهر مشغول خدمت است، به خبرنگاران گفت: با خانواده شهید صحبت کردیم و آنها رضایت دادهاند تا شهید در همین مکان بماند.
فرمانده نیروی انتظامی نکا گفت: طرحهای امنیتی، ترافیکی و انتظامی را برای مراسم استقبال از خانواده شهید روحی و برگزاری یادواره شهدای گمنام نکا برگزار کردیم و هیچ مشکلی پیش نیامد.
حسن فلاح اظهار کرد: تعداد زیادی از مردم نکا معمولاً در روز اربعین و تعطیلات آخر هفته به روستاهای خود میروند، اما امروز در شهر ماندند و به استقبال خانواده شهید آمدند که جای تقدیر دارد.
شکرالله فقیهتبار نماینده ولیفقیه در سپاه نکا نیز از لطف و ارادت مردم نکا به شهدای گمنام گفت و اینکه مردم همانگونه که در سال 90 به مراسم تشییع و خاکسپاری شهدای گمنام آمده بودند، امروز نیز با همان علاقه به استقبال خانواده شهیدی آمدند که پس از 27 سال انتظار بالاخره گمگشته خود را یافتند و اینها نشان از ولایتمداری و علاقهمندی به ارزشهاست.
حسین پویا رئیس شورای شهر نکا نیز به خبرنگاران گفت: جلسهای را در شورای شهر برگزار کردیم و طی مصوبهای قرار شد که یکی از خیابانها، اماکن عمومی و یا میادین این شهر به نام شهید روحی نامگذاری شود.
صدای اذان به گوش میرسید، جمعیتی که برای ساعتی به خانههای خود بازگشته بودند، رفتهرفته بار دیگر وارد یادمان شهدای گمنام نکا شدند، نماز جماعت مغرب و عشا که تمام شد، اندکی بعد صدای قرآن خبر از آغاز مراسمی دیگر میداد، کلیپی کوتاه از زندگی شهید پخش شد، مداحی و سخنرانی و ضیافت شام به پایان رسید، خانواده شهید روحی بار دیگر کنار مزار شهید خود آمدند تا از پدر خداحافظی کنند.
صحبتهای خانواده شهید هم شنیدنی است، فرزند نخست شهید علینقی روحیکوشالشاهی گفت: آخرین باری که پدرم را دیدم 14 ساله بودم و اکنون 27 سال از آن زمان گذشته است، باورم این بود که پدرم زنده است و روزی برمیگردد و حالا بازگشت او را به این طریق میبینم.
وحید روحیکوشالشاهی اظهار کرد: وقتی وارد شهر نکا شدم، حضور مردم برایم بسیار باورنکردنی بود؛ مردمی که چهار سال در کنار دو شهید گمنام دیگر در یادمان شهدای گمنام نکا با پدرم انس گرفتهاند و با آنها درد دل میکنند.
همسر شهید روحیکوشالشاهی نیز به فارس، گفت: وقتی خبر احراز هویت همسرم را شنیدم پذیرش این موضوع خیلی برایم سخت بود، تا قبل از آمدن به نکا نظرم این بود که شهید به شهر چالوس انتقال داده شود اما وقتی حضور مردم را دیدم، تصمیم دیگری گرفتم.
سیداشرف میرپور با بیان اینکه فرزندانم رضایت دادند که پدرشان در همین مکان بماند، افزود: انتظار چنین استقبالی را از مردم نکا نداشتم و فکر میکردم همسرم غریبانه در اینجا دفن شده است، اما اکنون دانستم که او برای این مردم بسیار آشناست، لذا اجازه میدهیم مانند قبل میهمان همین مردم باشد.
روحالله روحیکوشالشاهی فرزند کوچک این شهید نیز رضایت خود را اعلام کرد و گفت: خواهر و دو برادر دیگرم رضایت دادند، مادرم نیز رضایت داد و من هم حرفی ندارم، زیرا مردم نکا ثابت کردند که چقدر به شهدای گمنام ارادت دارند، پدرم دیگر متعلق به ما نیست، بلکه از آن ملت است.
حالا دیگر خیال همه راحت شده بود که شهید علینقی روحیکوشالشاهی که مردم نکا با او بهعنوان شهید گمنام انس گرفته بودند، همینجا میماند تا همچنان برای مردم نکا دلبری کنند، او دیگر شهید گمنام نیست بلکه «شهید مهمان» است.
لحظات گذشت، میهمانان هر کدام به مقصدی رفتند، فرشها هم جارو زده شد، دیگر یادمان شهدا خالی از جمعیت شد، سه آرامگاه با گل و گلاب معطر و زیباتر شدند، هوا مهآلود و سرد بود، از دور نگاهی به یادمان شهدا انداختم، نور گنبد با هوای مهآلود ترکیب زیبایی را آفریدند، گویا امشب سه شهید کنار هم نشستهاند و شهید علینقی روحی چقدر حرف برای گفتن دارد.
--------------------------
گزارش از: آزاده بابانژاد/ فارس
--------------------------