به گزارش تابناک یزد، روزنامه جوان نیز در گزارشی با تیتر «وعده جدید امریکا، سوغات روحانی از نیویورک »نوشت: « چهارمين سفر حسن روحاني به نيويورک وديدارهاي متراکم و شرکت در مجمع عمومي سازمان ملل و سخنراني در آن نيز نتوانست گره از مشکلات پيشروي برجام گشوده و تيم سفرکننده به ايالات متحده با حفظ نگرانيهاي گذشته و از جمله تحريمهاي هستهاي به تهران بازگشت. خوشبينترين حامي دولت نيز تصورش را نميکرد که نخستين سفر روحاني به نيويورک با چهارمين آن، تا اين اندازه متفاوت باشد؛ هفتههاي قبل از اولين سخنراني روحاني در مجمع عمومي سازمان ملل دهها سايت، روزنامه و خبرگزاري- که عمدتاً نگرشهاي حاکم بر جريان تجديدنظرطلب را رسانهاي ميکنند- از وقوع يک تحول اساسي در ديپلماسي وزارت خارجه ايران سخن به ميان آورده و آن را سرآغاز يک رابطه صميمي و بدون تنش آن هم پس از 37 سال مناقشه ميان دو کشور عنوان ميکردند و امروز پس از اتمام چهارمين دور هيچ کدام از حاميان ديروز، حرفي از رويدادهاي اين سفر را برجسته نکرده و به سادگي هرچه تمامتر از کنار آن عبور کردهاند، چراکه رفتارهاي پسابرجامي امريکا پايان تلخي بود بر رؤياي شيرين توسعه روابط با ايالات متحده، رفتارهايي که مصاديق آن «نقض برجام»، «تجديد تحريمها» و «گسترش تهديدها» بود و موقعيت جمهوري اسلامي ايران در تقابل با امريکا را در موقعيت تضعيف شدهاي قرار داد و نگرانيهاي فراواني را با خود به همراه داشت. پرسش اين است آيا کشوري که بعد از گذشت بيش از 12 سال مذاکره هستهاي با کشورهاي غربي، يک توافق بينالمللي را با هزينههاي فراواني از جمله مهمترين آن شهادت چند تن از دانشمندان هستهاي، محدودسازي خيرهکننده غنيسازي20 درصد، تعطيلي سايت فردو، کاهش عجيب سانتريفيوژها را براي مدت طولاني، تخريب قلب رآکتور آب سنگين اراک و اقرار به ضدصلح و امنيت بينالمللي فعاليتهاي گذشته است پذیرفته؛ پس از نقض اين توافق بينالمللي با آن همه هزينههاي رواني، اقتصادي و سياسي براي جامعه ايراني اينگونه از طرف مقابل مطالبهگري کند؟
آيا بهتر نبود به جاي زبان التماسگونه گزيدهاي تيتروار از هزینههای ناشی از برجام و موارد مصداقی نقض آن بیان میشد؟ مگر به کار بردن جملات کلي و مبهم مندرج در برجام گرهي از مشکلات کشور باز و امريکا را وادار به اجراي تعهد کرد که امروز انتظار داشته باشيم با عباراتي کلي و نه مصداقي طرف مقابل ملزم به اجراي تعهدات شفاهي شود. »