به گزارش تابناک : رانندگان در سویی با مایه گذاشتن از حنجرهشان در حال پر کردن ماشین خود هستند؛ ماشینی که مسافران درونش مثل ماهیهای لیز چند دقیقهای بیشتر در کف نمیمانند و با وجود گرما و پختگی شهر، ممکن است بعد از چند دقیقه انتظار عطای سفر با تاکسی را به لقایش ببخشند.درون تاکسی به اندازه شهر و شاید حتی بیش از آن پخته و برافروخته شده است، برگهای زرد در کنار خیابان ریختهاند گویی پاییز، تابستان را تسخیر کرده است. چهره خسته راننده، ذهن آدم را به سالیان دور پرتاب میکند؛ دورتر از حضور پژوهای سفید و نارنجی و حتی باز هم دورتر از حضور پیکانهای نارنجی رنگ. چهره راننده خستهتر از آن است که بشود جرأت کرد و از او پرسید که درباره رویداد امروز چیزی میداند یا خیر.
خیابانهای تفتیده زیر چرخهای ماشین نیز چیزی نمیدانند، چرا که آنها هم از همان اول، تاکسیها را به رنگ زرد دیدهاند. موضوع برای دنیایی متفاوت است. این را ساختمان کلنگی در حال تخریبی که حدود صد و چند سال سن دارد، میگوید. از آن ساختمانهایی که صاحبش سالی یک دوبار فرنگ میرفته و احتمالاً داستان را از میان نقل خاطرات صاحبش شنیده و حالا بند بهبند نقل میکند که: در چنین روزی به سال 1907 در نیویورک تصمیم بر آن شد تا نسل جدید تاکسیهایی را که از آلمان وارد شده بودند به رنگ زرد درآورند تا بهتر شناخته شوند؛ حرکتی که بسرعت جهانی شد.آفتاب غروب کرده، خیابانها خلوتتر شده و نسیمی خنک آرام آرام شهر را در مینوردد. حتی کارگران از ادامه تخریب ساختمان کلنگی دست کشیدهاند اما احتمالاً هنوز هم تاکسیهای شهر راز زرد شدنشان را نمیدانند.