به راستی در میان تمام این حواشی، نقش مدیریت سازمان عریض و طویل صداوسیما چیست؟
رسانه ملی طی چند وقت اخیر هر روز با یک حاشیه روبرو بوده است. درواقع روزی را پشت سر نگذاشتیم مگر یک اتفاق جنجالی و حاشیهای در دل یکی از برنامههای سیما بیرون نیاید. از حاشیههای ستاره مربعها و اسپانسرهایی با پول مشکوک که بلای جان تلویزیون شدهاند تا حواشی برخی شبکههای سیما که تمامی ندارد. در شبکه سه حواشی پیرامون حذف برنامه نود و مجری گری عادل فردوسی پور تا مسابقه برنده باش و حالا حذف بیانات آیت الله مکارم شیرازی از کنداکتور برنامه ماه رمضان؛ یا شبکه دوم سیما که با دعوت از یک زوج اینفلوئنسر، در فضای رسانهای بر سر زبانها افتاده و جنجال را به این شبکه آورده یا بسیاری از برنامههای دیگر سیما که از حاشیه دور نماندهاند.
شاید برای تک تک اتفاقاتی که این روزها در رسانه ملی رقم میخورد بتوان به طور مصداق یک توجیه یا دلیلی را عنوان کرد، اما در نگاه کلی سوالی که ذهن مخاطب تلویزیون را درگیر میکند این است که میان تمام این حواشی، نقش مدیریت سازمان عریض و طویل صداوسیما چیست و مدیران تلویزیون در حل این بحرانها در کجا قرار دارند؟ ما مبنا را بر این میگذاریم که در برنامهها و مجموعههای تلویزیونی یک تهیه کننده یا یک مجری قوی سعی در هزینه سازی برای رسانه ملی باشد، اما با فرض صحت، مگر تلویزیون بی حساب است که اگر هر مدیر رده میانی یا تهیه کنندهای فکر غلطی داشت به مرحله ظهور برساند و آبروی ارزشمند صداوسیما را به حراج بگذارد؟
بحران مدیریت در صداوسیما آنقدر جدی شده است که درآخرین نمونه معاون سیما طی بخشنامهای دستوری میدهد مبنی بر ضابطهمند شدن حضور سلبریتیها در قامت مجری و حضورشان در برنامههای سیما، اما مدیران یک شبکه بدون کوچکترین اعتنا به این بخشنامه تلاش خودشان را برای حضور یک سلبریتی بعنوان مجری افطار دنبال میکنند و حتی دست اندرکاران برنامه مشغول دکورسازی نیز میشوند تا با حضور یک خواننده مطرح پاپ، ویژه برنامه افطار ماه رمضان را روی آنتن ببرند! گرچه در لحظات آخر با دخالت مستقیم معاون سیما برنامه مذکور از جدول نمایش شبکه حذف شد و حالا آن شبکه نیز در ساعات نورانی قبل اذان مغرب مشغول بازپخش یک مسابقه فوتبالی است که هیچ سنخیتی با حال و هوای افطار ندارد؛ اما مگر میشود دستورات مدیران ارشد سازمان به همین راحتی نادیده گرفته شود و اسپانسرها حرف آخر را بزنند و با قلدری در برنامه سازی کار خودشان را دنبال کنند؟
یک نگاه به تمام این اتفاقات که دست از دامان تلویزیون بر نمیدارد نشان از این میدهد که عدهای خواسته یا ناخواسته سعی دارند تلویزیون را درگیر حاشیههای بی پایان کنند و هزینههایی را بر سازمان تحمیل نمایند. بعنوان مثال پیرامون برخی برنامهها این فرضیه مطرح است که برنامه سازان به جهت بهتر دیده شدن اثر سعی در ایجاد حاشیه برای برنامهشان میکنند تا در شبکههای اجتماعی اصطلاحا ترند شود و باعث دیده شدن برنامه شود! اما بهرحال فارغ از نیت تهیه کنندگان و برخی مدیران میانی، این حجم از بی برنامگی لزوم ورود جدی مدیران ارشد سازمان را میطلبد تا با مدیریتی واحد و قاطع این اوضاع را سرو سامان دهند و بالاخره حاشیه را از سر صداوسیما دور کنند.
این روزها صداوسیما بیشتر از حواشی نظیر حضور برخی سلبریتی ها، از ضعف مدیریت در ردههای مختلف رنج میبرد. گویی مدیریت صدا و سیما به یک مدیریت سمبلیک و تشریفاتی تبدیل گشته. ازاین روز لازم است رییس صدا و سیما و دیگر مدیران ارشد صداوسیما در رویکرد خود یک بازنگری جدی انجام دهند تا آرامش را به رسانه ملی برگردانند.
صداوسیما برای برونرفت از این بحران، لازم است با یک مدیریت قوی در نظام برنامهسازی و البته نحوه تأمین منابع مالی برنامههای خود تجدید نظر اساسی کند و به شفافیت در این زمینه روی آورد و از همه مهمتر در سیاستها و رویکردهای کلان خود در نگاه به رویدادها بازنگری عمیق کند تا رسانهای فراگیر برای مردم و مورد اعتماد آنها بماند.