روزنامههای امروز تهران برخلاف روزهای گذشته از حال و هوای هستهای خارج شدند و به وضعیت عادی خود برگشتند.
روزنامه آرمان امروز عکس یک خود را به مصاحبهای از وزیر کشور قرار داده و با تیتر مجوز؛ دلواپس و غیردلواپس ندارد آورده است:
حقوق شهروندی را آقای رئیسجمهور در روز اول دولت مطرح کردند. اما ظاهرا هنوز به جایی نرسیده است.
این موضوع را به معاونت حقوقی واگذار کردند و در این موضوع همه همکاری کردند و اجرای حقوق شهروندی طبق مصوبه شورای انقلاب فرهنگی در شورای اجتماعی وزارت کشور که بنده مسئول آن هستم، فعلا با وزارت کشور است. برای حقوق شهروندی یک حوزه مستقل وجود دارد و مسائل و موضوعات در آن حوزه پیگیری میشود.
انتخاب استانداران
آقای رئیسجمهور بسیار مبادی آداب هستند؛ به من لطف دارند و در مسیر وزارت کشور همکاری زیادی کردند. الان هم که میخواهیم برای استان مرکزی استاندار انتخاب کنیم، ایشان 3 یا 4 مورد را معرفی کردند و گفتند اگر شرایط موردنظر را دارند، یکی را منصوب کنید البته در نظر داشته باشید درنهایت آقای رئیسجمهور است که باید گزینه نهایی را تائید کند. من وزیر آقای روحانی هستم و یقین بدانید اگر ایشان به من دستور بدهد که کسی را بهعنوان استاندار منصوب کنم، لحظهای تردید نمیکنم. اگر بگویند فردی را به معاونتی مثلا معاونت سیاسی منصوب کنید، من باز هم یک لحظه تردید نمیکنم البته ایشان هیچوقت این دستور را به من نداده و من هیچ موقع در مقابل دستور ایشان مقاومت نمیکنم. اگر مشورتی بوده، من نظرم را گفتم و ایشان را قانع کردم.
مراسمهای دلواپسان
ما که به آنها دلواپسان نمیگوییم و خودشان این نام را گذاشتند. تجمع و مراسم در محدودهای که در اختیار خودشان است مشکلی ندارد و میتوانند برنامه اجرا کنند مانند احزابی که کنگره برگزار میکنند و ما دخالتی در آن نمیکنیم. مثلا پیش از نوروز یک حزب اصلاح طلب کنگره برگزار کرد و برای برگزاری این جلسه به وزارت کشور فشار آوردند که چرا به آنها اجازه برگزاری کنگره داده شده تا در آنجا موضوعاتی را مطرح کنند که شاید در راستای سیاستهای عمومی کشور نبوده است. به آنها پاسخ دادیم که برگزاری کنگره حزب دارای مجوز به وزارت کشور ارتباطی ندارد چون حزب رسمی هستند و هر سال، دو سال و چند سال میتوانند کنگره برگزار کنند. قرار نیست وزارت کشور در این مواد ورود پیدا کند.
پس چه زمانی حضور پیدا میکنید؟
این وزارتخانه در مسائلی خارج از آن محدوده که موجب بینظمی و اخلال شود، ورود پیدا میکند و اجازه نمیدهیم خلاف قانون عمل شود. در مورد همین موضوع امر به معروف و نهی از منکر بود که گروهی درصدد برگزاری تجمع مقابل وزارت کشور بودند و چند بار هم درخواست مجوز دادند، به آنها پاسخ داده شد در مقابل وزارت کشور که مرکز امنیت است، مجوز تجمع صادر نمیشود. دلیلش هم این بود که اگر این تجمع برگزار میشد، تجمع در مقابل وزارت کشور به یک رسم تبدیل و هر روز اینجا جمع میشوند. ضمن اینکه وزارت کشور در تقاطع قرار دارد و 4 نفر که اینجا بایستند، تمام خیابان کارگر و ولیعصر بسته میشود. به درخواستکنندگان مجوز برای تجمع امر به معروف گفته شد بروید در فلان استادیوم و درمورد امر به معروف و نهی از منکر شعار بدهید. اگر گروهی میخواهند تجمع برگزار کنند باید مسئولیت امنیت تجمع را بپذیرند، موضوع سخنرانی و سخنرانش معلوم باشد، شعارها مشخص و مکان مورد تائید و زمان آغاز و پایان معین باشد و هرکس خلاف این موارد عمل کرد و اگر اتفاقی رخ داد باید پاسخگو باشد. تا الان درخصوص تجمعات مشکلی نداشتیم و دهها مورد را اجازه ندادیم و دهها مورد را اجازه دادیم. آنهایی که اجازه دادیم، امنیتشان را تضمین کردیم. ما وقتی مجوز دادیم باید حمایتشان هم بکنیم. این رعایت قانون است و ما اغماضی نه به اصولگرا و نه به اصلاحطلب نه به دلواپس و نه به غیردلواپس نداریم.
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی با عنوان چرا هیچ بانکی در ایران ورشکسته نمیشود؟ آورده است: با توجه به کاهش مستمر نرخ تورم در چند ماه گذشته ، برخی کارشناسان و صاحبنظران بانکی میگویند که زمان کاهش نرخ سود بانکی فرا رسیده است . این در حالی است که رئیسشورای هماهنگی بانکهای دولتی از ارسال نامهای به بانک مرکزی برای برگزاری جلسه ای درخصوص تعیین نرخ سود بانکی خبر داده و گفته است: در این نامه به شرایط تغییر و کاهش نرخ سود بانکی تاکید شده است .
یکسری موسسات غیرمتشکل پولی در کشور داریم که همین الان نرخهای سود 25 تا 27 درصد میدهند و یا خیلیها هستند که امکان دریافت تسهیلات بانکی با نرخ پایین تر را دارند . ما باید این رانتهای موجود در بخشهای پولی و مالی را از بین ببریم . به عبارت دیگر، ما باید هماهنگی بین سیاستهای پولی و مالی را در اقتصاد ایران فراهم کنیم. وی افزود: اکنون نرخ سود ما خیلی بالاست ، این در حالی است که نرخ سود در کشورهای توسعه یافته خیلی پایین است .ازطرف دیگر باید یک رقابت سالم میان بانکها به وجود آید. ما باید بگذاریم بانک هایی که مسئولان آنها تصمیمات غیر علمی میگیرند ورشکسته شوند .در نوامبر 2007 بزرگترین بانکها در آمریکا ورشکست شدند ولی این اتفاق در ایران نیفتاد و یک دلیل آن وجود رانت در اقتصاد است.
این کارشناس اقتصادی گفت: اواخر دولت اصلاحات، اقتصاد ایران وضعیت خوبی پیدا کرده بود. یعنی نرخ سود تسهیلات به نرخ سود سپردهها نزدیک میشد اما آقای احمدی نژاد به صورت دستوری نرخها را کاهش داد و این در حالی است که درتاریخ اقتصاد ایران بزرگترین نرخ بهره را در دولت احمدینژاد داشتیم
روزنامه اعتماد عکس اول خود را به مناظره زیبا کلام , رسایی اختصاص داده و آ ورده است:
ديروز سالن آمفي تئاتر باشگاه خبرنگاران جوان ميزبان مناظرهاي با موضوع «بيانيه هستهاي لوزان و روند مذاكرات» بود. در يك طرف صادق زيباكلام، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران و در سمتي ديگر حجتالاسلام رسايي، نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي؛ مناظرهاي كه هرچند فكر ميشد با استقبال چنداني مواجه نشود اما اينچنين نشد.
رسايي و زيباكلام قبل از شروع مناظره در اتاق مهمان، گپ و گفت كوتاه ولي جذابي داشتند. رسايي، زيباكلام را خودي ميداند و ميگويد: برخي معتقدند آقاي زيباكلام از بچههاي بالا هستند، چرا كه اسراييل را به رسمت ميشناسد، رضاشاه را دوست دارد، مخالف فناوري هستهاي است ولي تريبونهاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در اختيار وي قرار ميگيرد! زيباكلام هم در واكنش به اين اظهارات رسايي گفت: بعضيها ميگويند من نفوذي اينطرفيها در آنطرفيها هستم، ولي معلوم نيست طرف كدام طرف در كدام طرف!
رسايي گفت: من نميدانم زيباكلام متن موضوع مذاكره را خوانده يا خير، وي گفت كه نميدانيم اين بيانيه را بايد توافقنامه، توافق يا تفاهم بناميم و معتقد است كه مهم دانست اين موضوع است كه در مورد چه چيزي صحبت ميكنيم. ما ميگوييم اين يك توافقنامه است و بنده شمردم كه زيباكلام در ۱۰ دقيقه ۲۴ بار كلمه توافق را استفاده كرد زيرا بنده خدا چيز ديگري نميتواند بگويد چون اين يك توافق است، توافق يعني همين كه دو طرف تعهداتي را به يكديگر دادهاند تا در تيرماه هرچه ميخواهند ببندند براساس اين باشد. چگونه ميگوييم كه اين يك برد_ برد است، چون آنها هستهاي ما را بردند؛ اين يك برد و همچنين بازي را هم بردند كه ميشود برد دوم و شد برد - برد و نسبت توافق سوييس با برد - برد اين است كه هستهاي را بردند و بازي را هم بردند.
زيباكلام گفت: دست رسايي و همفكرانش را ميبوسم به خاطر اينكه خودشان نميدانند چه كردند و هنگامي به هستهاي حمله كردند و وقتي كه بعد از ژنو حمله كردند و در سفارت امريكا جمع شدند، خدا شاهد است كه من عشق ميكردم، زيرا آنها مو ميديدند، من پيچش مو ميديدم، زيرا آنها در آن شوري كه در حمله ميكردند، يادشان نبود كه شاخهاي را كه ميبرند خودشان روي آن نشستهاند. وي ادامه داد: من واقعا دلم ميخواست براي نخستين بار سياستهاي هستهاي كشور را مورد نقد قرار دهم و بگويم كه اگر قرار باشد سياست هستهاي كشور مورد نقد قرار بگيرد، يك كسي هم ميآيد سياستهاي هستهاي عزيز شما «احمدينژاد جانتان» را زيرسوال ببرد. تا زماني كه ظريف و روحاني هستند، شما ميتوانيد انتقاد كنيد، اما قبل از آن را نميتوانيد نقد كنيد.
رسایی خطاب به زیباکلام گفت: آقاي زيباكلام شما براي چه به زندان رفته بوديد؟ كه زيباكلام در پاسخ به رسايي گفت: براي دموكراسي به زندان رفتم، براي نبود حصر، براي نبود زنداني سياسي، براي اينها به زندان رفتم. رسايي در واكنش به اين پاسخ گفت: اگر براي آزادي رفتي، پس چرا ۹ دي توقيف است؟ چرا وطن امروز در دادگاه است؟ چرا دبيرخانه شوراي امنيت بدون مصوبه رهبري مطبوعات را از اينكه به توافق ژنو بپردازند ممنوع ميكند؟ براي حصر؟! حصر مهم است واقعا؟! پس چرا مردم خوزستان در حصر ريزگردها بودند، اما شما دلتان نسوخت.
روزنامه ایران در مطلبی با عنوان رایزنی نهاوندیان با مراجع عظام آورده است: محمد نهاوندیان به قم رفته تا به نمایندگی از دولت، آخرین وضعیت مذاکرات و دستاوردهای سوئیس را به صورت مستقیم با مراجع در میان بگذارد. رئیس دفتر رئیس جمهوری در این سفر، علاوه بر آیتالله مکارم، با آیات وحید خراسانی و صافی گلپایگانی نیز دیدار و گفتوگو کرد. آن گونه که پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری گزارش داد، گرچه نهاوندیان در این سفر گزارشی از آخرین وضعیت مذاکرات هستهای و نتایج حاصل شده در روزهای اخیر در این مذاکرات و نیز برنامههای پیش رو در این باره ارائه کرد، اما رایزنیهای وی، تنها محدود به مذاکرات هستهای نبود. وی در این دیدارها، گزارشی از وضعیت اقتصادی کشور ارائه و با اشاره به کاهش قابل ملاحظه نرخ تورم و عبور از شرایط رکود، برنامههای دولت را برای ایجاد اشتغال پایدار و رونق فضای کسب و کار تشریح کرد.
روزنامه شرق در تیتر یک خود به موضوع نامه نمایندگان درباره سعید مرتضوی پرداخته و آورده است: پنجنماینده مجلس در سومیننامه رسمی خود به «علی لاریجانی» بازهم از ماجرای مرتضوی گفتهاند و عدمرسیدگیها؛ عدمرسیدگیهایی که حالا تلاش شبانهروزی مجلسیها در تدوین گزارش تأمیناجتماعی را کمسو کرده است. مردم از نمایندگانی که استارت تفحص از تأمیناجتماعی را زدهاند میپرسند پس از ١٦ماه از ارائه گزارش و قرائت آن در صحن علنی مجلس، چه اتفاقی افتاده؟ نامهنگاریها تا به اینجای کار افاقه نکرده و آنها در سومینمکاتبه رسمیشان با رئیسمجلس امیدوارند راهکاری برای خروج از این وضعیت بیابند. البته آنها در اقدامی تازه به انتشار اسامی افراد دخیل در تخلفهای صورتگرفته در تأمیناجتماعی پرداختهاند؛ افراد و مسئولانی که گویا با وجود دخالت مستقیم در تخلفها هنوز به دادگاه فراخوانده نشدهاند.
علاوه بر دهدشتی، امضای علیرضا محجوب، احمد توکلی، نادر قاضیپور و علیرضا زاکانی پای این نامه آمده و از علی لاریجانی خواستهاند «برای دفاع از کیان مجلس و جلوگیری از دهنکجی به ابزارهای قانونی منتخبان مردم، هر اقدامی را که صلاح میدانید ابلاغ فرمایید.»دهدشتی همچنین تأکید دارد «حسب قانون، دادگاه رسیدگی به این پرونده باید ظرف حداکثر سهماه، نسبتبه صدور حکم اقدام میکرد، اما باوجود گذشت ١٦ماه از ارجاع پرونده، اقدام خاصی صورت نگرفته است.»نامه پیشین نمایندگان به علی لاریجانی، نهم دیماه٩٣، تقدیم رئیسمجلس شد و او نیز نامه را به ریاست قوهقضاییه فرستاد، اما حالا نمایندگان در این نامه تأکید کردهاند «ارجاع نامه از سوی علی لاریجانی به آیتالله صادق آملیلاریجانی برای تسریع در رسیدگی به این پرونده بازخورد ملموسی نداشته است.»
آنها همچنین به عدم احضار افراد متخلف و دستاندرکار در عقد این تفاهمنامه اشاره و اینبار به تمامی اسامی مندرج در گزارش مجلس اشاره کردهاند: «انتظار میرفت به محض ارجاع گزارش، دستگاه محترم قضا نسبت به احضار تمامی دستاندرکاران تصویب و انعقاد این تفاهمنامه ننگین شامل آقایان سعید مرتضوی؛ نورالدین شهنازیزاده، نجات امینی، محمدرضا حیدریملایر، صمدا... فیروزی، عزیز دولتخواه، علیرضا عسگریان، علیرضا صابرکوچکسرایی، غلامحسین رضوانی، رحیم اسماعیلیدانا، بهنام پرهیزگار و عادل نژادسلیم و استماع دلایل انعقاد و بررسی کامل آن اقدام عاجل میکرد. موضوعی که متاسفانه تا زمان نگارش این نامه مورد توجه قرار نگرفته است.»
روزنامه کیهان نیز در یادداشت روز خود با عنوان بعد از همه تفسیرها...! آورده است: همزمان با انتشار و قرائت سند مکتوب مورد توافق ایران و 1+5 در لوزان سوئیس، باب تفاسیر و برداشتهای گوناگون از متنی که قرار بود متن واحد و مشترک باشد آغاز شد و تا اینجای کار لااقل سه روایت ایرانی، آمریکایی و اروپایی از آن وجود دارد! در مقابل این نسخههای متعارض، مذاکرهکنندگان محترم کشورمان کوشیدند این نکته را اثبات کنند که هیچ مغایرتی بین متنهای منتشره وجود ندارد و نباید از این بابت نگران بود.
1- منابع غربی در سخنان و متون منتشره خود، مستقیم و غیرمستقیم این گونه عنوان میکنند که بیانیه ( توافقنامه، تفاهمنامه و...) لوزان الزامآور بوده و ایرانگریزی از اجرای آن ندارد. در مقابل مقامات کشورمان معتقدند که اصلا و ابدا چنین نیست و هیچ الزامی در این باره وجود نداشته و تا هنگام نگارش متن توافق نهایی،کشورمان هیچ تعهدی ندارد. این پافشاری تا آنجاست که دکتر ظریف، از متن اعلامی به عنوان «چرکنویس» یاد میکند! پذیرش این سخن آسان نیست. چراکه منطقی نیست وزرای 5+1 و تیم مذاکرهکننده کشورمان پس از ماهها مذاکره، نه روز فشرده و در بیانی درستتر چند شبانه روز وقتشان را صرف نگارش متنی فاقد ارزش حقوقی و بیاهمیت که بود یا نبود آن هیچ فرقی ندارد کرده باشند. اگر چنین است و متن موجود الزامآور نیست، آیا تیم مذاکرهکننده کشورمان میتواند به سادگی اعلام کند قصد دارد در بیانیه غیرالزامآور کنونی تغییراتی ایجاد کند؟
2- در چند روز گذشته محدودیتهای ناشی از بیانیه مذکور بارها و بارها برای مردم گفته شده و بعید است کسی از آن آگاه نباشد. براساس آنچه وزیر محترم امور خارجه کشورمان بیان کرد، قرار است حدود پنج هزار سانتریفیوژ «نسل یک» در سایت نطنز کار غنیسازی اورانیوم را ادامه دهد.خلوص اورانیوم غنی شده «67/3» بوده و ما اجازه داریم در طول پانزده سال تنها «300 کیلوگرم « اورانیوم غنی شده داشته باشیم.
3- منطق مذاکره عبارت از امتیاز دادن و گرفتن است و با توضیحی که درباره صنعت هستهای کشورمان گذشت، باید امتیاز چشمگیر و قابل توجهی بدست آورده باشیم که چنین سخاوتمندانه حاصل تلاش دانشمندان هستهای کشورمان را از دست بدهیم اما اجازه بدهید موضوع را از منظری دیگر بررسی کنیم. چندی قبل برخی افراد که داعیه فهم وکمال هم دارند، ادعا کرده بودند انرژی هستهای هیچ فایدهای برای ما ندارد و نداشتناش بهتر از داشتناش است! فرض میکنیم در دنیا کسی پیدا شده و این گفته را قبول کرده است! و ما هم در عالم محالات به استناد منطق آنان پذیرفتهایم که اصلا انرژی هستهای نه تنها مفید نیست که مضر است!
اینها درباره تحریمهای شورای امنیت بود و درباره تحریمهای آمریکا هم باید سخنی گفته شود.
دکتر ظریف در این باره میگوید لغو تحریمهای آمریکایی نیازمند تصویب کنگره است اما این یک دعوای داخلی است و دعوای داخلی آنها به ما ارتباطی ندارد اینکه آنها در داخل کشورشان چه میکنند به ما مربوط نیست.دولتها به نمایندگی از کلیت حاکمیتشان مذاکره میکنند. میبینیم که لغو تحریمهای آمریکایی هم با اما و اگرهایی همراه است و معلوم نیست اگر آمریکاییها بخواهند جنگ زرگری داخلی خود را ادامه دهند یا پرونده هستهای ما را وسیلهای برای منازعات انتخاباتی کنند، تکلیف ما چیست و دستمان به کجا میرسد!؟ ایشان در این باره هم به این اکتفا میکند که آمریکا دیگر نمیتواند این کار را بکند! دنیا چنین اجازهای نمیدهد و امکان برپایی نظام تحریمی سابق وجود ندارد!
آنچه ذکر شد بدون کمترین استنادی به سخنان مقامات خارجی و صرفا با توجه به سخنان وزیر محترم امورخارجه کشورمان بوده و نشان از یک چیز دارد و آن «اعتماد» به وعده آمریکاییهاست. اکنون منتقدان حق ندارند به خاطر معامله بدون تضمین اعتراض کنند؟ آیا منطقی است آنگونه که دکتر ظریف درخواست دارد سه ماه صبر کنند و پس از توافق نهایی یعنی روزی که کار از کار گذشت نسبت به آن انتقاد کنند!؟ و آیا بهتر نیست به این پرسشهای ساده پاسخی صریح و روشن داده شود؟