تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، چندین ماه است که درختان بلوط در مناطقی از زاگرس از جمله کهگیلویه و بویراحمد ، مورد هجوم یک آفت ویرانگر قرار گرفته به گونهای که در هر منطقهای که این شیوع رخ داده است ، با طبیعتی مواجه میشوید که هیچگونه سرسبزی از درختان بلوط نمیبینید! پروانه برگ خوار سفید بلوط حشرهای است که با طی دوره زندگی خود در حالتهای مختلف ، سبزی برگ درخت را از بین می برد ، پس از آن هم وارد دورههای بعدی زندگی خود میشود و دوباره اقدام به تولید مثل میکند و درخت به درخت گسترش میابد!
ناحیه رویشی زاگرسبرخی منابع قدمت جنگلهای بلوط زاگرس را ٥ هزار و ٥٠٠ سال ذکر کرده اند. ایجاد و گسترش جنگل در این ناحیه به خاطر بارندگیهای ناشی از استقرار سیستم مدیترانهای و دریای سیاه بوده که معادل ٦٠٠٠٠٠٠ هکتار از جنگلهای کشور میباشد که از ناحیه سردشت آذربایجان غربی تا فیروزآباد فارس امتداد دارد.
یکی از معیارهای تعیین مرز این ناحیه گونه گیاهی غالب آن ، بلوط ایرانی است. اما سایر گونههای اصلی این ناحیه رویشی بنه، بادام، کیکم و گلابی وحشی است. دو کارکرد مهم جنگلهای بلوط زاگرس حفاظت آب و خاک هستند که با توجه به غالب بودن آب و هوای خشک و نیمه خشک در کشور از اهمیتی انکارنشدنی برخوردارند؛ آنچنان که هر نوع سرمایهگذاری حفاظتی و احیایی را توجیه پذیر نشان میدهد. جنگلهای زاگرس با توجه به زادآوری محدود و پایین ، جزو جنگلهای حفاظتی و حمایتی قرار میگیرد.
پروانه برگخوار سفید بلوط / سابقه و اهمیت اقتصادی
متاسفانه این روزها هر موضوعی سریعا تبدیل به یک اهرم سیاسی میشود و واقعیات آن هم لابه لای تحرکات اجتماعی و سیاسی گم میشود همانگونه که شیوع این آفت برگ خوار بلوط که ماهها است در سال جاری رخ داده است به یکباره محرکی برای کمپینهای اجتماعی ، زیست محیطی و اخیرا هم سیاسی میشود به گونهای که عامه مردم احساس میکنند، واقعا یک سهل انگاری عظیم رخ داده است در حالی که با نگاهی به واقعیات ، به نکات جدید و جالبی میرسیم.
جالب است بدانید که این آفت چندین دهه است که در ایران مشاهده و برخی سالها هم وضعیت شیوع آن بحرانی شده است. ماده این حشره توسط آقایان میرزایانس و عبائی در ایران درسال ١٣٥١ جمع آوری و به دنبال آن در سال ١٣٥٢در مقالهای تحت عنوان پروانههای زیان آور جنگلهای بلوط در ایران توسط جمع آوری کنندگان در جلسه انجمن حشره شناسان ایران معرفی شد.
میزبان این پروانه فقط درخت بلوط میباشد و تاکنون روی میزبان دیگری مشاهده نشده است و به همین دلیل اهمیت اقتصادی آن بسیار زیاد میباشد. مناطق انتشار این آفت در ایران در حال حاضر استانهای جنوب غربی شامل فارس (کوهمره، دلی سالاری از توابع شهرستان رستم)، کهگیلویه و بویراحمد (شهرستانهای باشت، کهگیلویه وبهمئی)، خوزستان (شهرستانهای بهبهان، باغملک، لالی، اندیکا و ایذه) و استانهای غربی شامل ایلام (جنگلهای منطقه فدک) و کرمانشاه میباشد. شایان ذکر است طبق بررسی مناطق آلوده، این آفت در جنگلهای بلوطی فعالیت دارد که ارتفاع آنها حدود ١٠٠٠ متر و یا اندکی پایینتر از ١٠٠٠ متر باشد. به استناد منابع موجود این آفت در کشورهای عراق، ترکیه و ایران مشاهده شده است.
زیست عجیب!
در خصوص موضوعات زیست شناسی این آفت نکات بسیار عجیب و پیچیدهای وجود دارد که نشان میدهد مبارزه با آن هم به این سادگی نیست و در واقع بخش زیادی از مشکلات طغیان گاه و بیگاه آن ناشی از تغییرات آب و هوایی و دخالتهای انسان در محیط زیست است از جمله ایجاد شرایطی که دشمنان نابود کننده آن را از بین میبرد به عنوان مثال کاهش دما و افزایش رطوبت باعث آلوده شدن لاروهای این آفت به بیماریهای قارچی و از بین رفتن آن میشود در حالی که کمبود رطوبت و افزایش دما مانند آنچه در برخی سالها رخ میدهد ، میتواند گسترش آفت را به صورت طغیانی داشته باشد مانند آنچه امسال رخ داد و سالهای دیگری هم در گذشته رخ داده بود.
طبق مطالعات انجام شده هر پروانه درطول دوره زندگی خود فقط یک بار جفت گیری میکند. ٢٤ ساعت پس از زمان جفت گیری، حشره ماده شروع به تخم گذاری روی سطح برگ مینماید و٨٠ درصد تخمها درمدت٢تا ٣ روز گذاشته میشوند و حشره ماده در طول عمر خود که بین ٥ تا ٧ روز است در مجموع ١٠٠تا١٢٠ عدد تخم میگذارد، در حالی که حشرات ماده در مواقع طغیانی روی هر برگ تا ٣٠٠عدد تخم قرار میدهند!
مبارزه سخت و حساس
کارشناسان و متخصصین در خصوص شیوه مقابله با این آفت نکاتی را مطرح میکنند که نشان میدهد ، کار بسیار سختی پیش روی مقابله کنندگان با آن قرار دارد!
استفاده از سموم شیمیایی یکی از راهکارهای معمول در مقابله با آفتها است، اما نکته بسیار مهم در مقابله شیمیایی این است که با استفاده ازاین سموم ، تقریبا هر جنبنده غیر مضری هم از بین میرود و مشخص نیست که با از بین رفتن این موجودات در طبیعت چه خسارات دیگری را در آینده بر طبیعت وارد کند! پس استفاده گسترده از سموم شیمیایی آفت کش تقریبا از دستور کار خارج است.
سید علی معتمدیپور رئیس سازمان جهاد کشاورزی کهگیلویه و بویراحمد میگوید: کاهش جمعیت پروانه برگخوار هدف ماست، اما رسیدن به این هدف نباید منجر به حذف و مرگ دیگر جانداران و حشرات مفید و دیگر موجودات طبیعت شود و برای همین در استفاده از نوع افتکشها وسواس بالایی وجود دارد.
وی ادامه میدهد: ما مسئول هستیم و آیندگان عملکرد امروز ما را قضاوت و تحلیل میکنند لذا ما اگر امروز یک مطالبهگر و منتقد داریم ، چنانچه مبارزه اشتباهی با آفت فعلی بلوط کنیم و موجب آسیب به دیگر بخشهای منابع ملی و محیط زیست شویم ، صدها منتقد و مخالف پیدا خواهیم کرد که به حق هم هست و در این صورت خود ما هم نمیتوانیم راحت سر بر بالین بگذاریم.
استفاده از محلولها و آفت کشهایی که بر دیگر موجودات اثر منفی نداشته باشد از جمله راهکارهای مقابله است که مدیرکل منابع طبیعی در این خصوص میگوید: نکته مهم در مبارزه، استفاده از نوعی محلول و آفتکش است که هنوز متخصصین امر روی یک آفتکش مناسبی که هم در حذف آفت کمک کند و هم به سایر جانداران و گیاهان مرتعی و به طور کلی محیط زیست آسیب نزد، به اجماع نرسیده اند.
جاویدبخت ادامه میدهد: جاهایی که مبارزه با آفتکش اعلام شده انجام شد، باز هم شاهد شیوع آفت کرم برگخوار بودیم و این یعنی اینکه هم زمان مبارزه مهم است و هم نوع سمی که استفاده میشود مهم است و تا قبل از مشخص شدن نقشه راه سیاست اصلی ما پیشگیری از توسعه و گسترش آفت خواهد بود.
ایجاد حساسیت عمومی خوب، اما توقع بیجا ایجاد نشود!
نکته دیگر اینکه این آفت چندین ماه است که جنگلهای بلوط برخی مناطق استان را درگیر کرده است . چند موضوع عملا همه اقدامات یکی دو ماه اخیر را تا حدود زیادی بی نتیجه کرده است. اولا زمان مقابله همانگونه که گفته شد ، باید حدود اسفندماه اقدام میشد که به اندازه لازم حساسیت نبود و اقدام نشد و ثانیا اعتبارات مورد نیاز به صورت فوری تامین نشد و عملا کار مقابله به درازا کشید.
چند وقتی است که با ورود رسانهها، ائمه جمعه و برخی گروههای زیست محیطی و همچنین تغییر مدیریت در منابع طبیعی استان، حساسیتها در خصوص وضعیت بلوط های آفت زده بالا رفت تا جایی که مسئولین کشوری و استاندار هم به موضوع ورود کرده اند و نهایتا بحث تامین اعتبارات جدی شد.
در این چند روز هم کمپینهایی ایجاد شد و نامگذاری صورت گرفت، اما در واقع این اقدامات درمان درد این روزهای بلوط های زاگرس نیست بلکه میتواند آغاز راهی طولانی برای متوجه کردن عموم مردم و مسئولین نسبت به بسیاری از اقداماتی باشد که برخی از آنها منجر به بروز چنین خسارات زیست محیطی میشوند؛ و نکته دیگر اینکه در واقع نباید توقع بیجا ایجاد کرد که با تامین اعتبارات و یا ایجاد کمپینها میتوان درختان بلوط آفت زده را تا چند هفته و یا حتی دو سه ماه آینده درمان کرد بلکه مردم باید بدانند این درختان آفت زده برگهای سال خود را از دست داده اند و بسیاری از امیدها به وضعیت سال آینده ارتباط دارد و فعلا آنچه اولویت دار است کنترل شیوع در مرزهای مناطق آلوده خواهد بود!
در پایان باید دانست که نابودی این آفت در سالهایی که طغیان صورت میگیرد به این راحتی نیست و با راه اندازی چند کمین و یا سرازیر کردن اعتبارات به صورت کلی ، کنترل نمیشود بلکه باید واقعیت برای مردم روشن شود که اولا امیدواری مهمی که هست این است که این درختان آفت زده از بین نمیروند و شانس این را دارند که سال آینده دوباره سرسبز شوند و ثانیا در خصوص اعتبارات باید از هم اکنون همه تمهیدات اندیشیده شود که این اعتبارات در فصل اوج گیری مجدد این آفت در سال آینده، برای آمادگی کنترل در زمانی که گسترش کامل پیدا نکرده است، در اختیار باشد و نهایتا اینکه این کمپینها بیشتر به سمت مردمی کردن و فرهنگ سازی در راستای حفظ محیط زیست سوق داده شود نه اینکه در زمانهایی که کار از کار گذشته راه اندازی شوند که در واقع چندان خروجی مناسبی هم ندارند.