گردان امام حسین (ع)در تاریخ هفده و یا هجده بهمن ماه سال ۱۳۶۴ با رعایت اختفا به نخلستانهای ساحل اروند رود منتقل گردید .
کد خبر: ۱۰۵۸۲۲۹
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۴ 25 July 2022

به نام خدا

روزی روزگاری

خاطرات غلامعباس حسن پور

قسمت چهل و دوم

گردان امام حسین (ع)در تاریخ هفده و یا هجده بهمن ماه سال ۱۳۶۴ با رعایت اختفا به نخلستانهای ساحل اروند رود منتقل گردید .

داخل نخلستان چند ساختمان متروکه وجود داشت بعضی از رزمندگان داخل ساختمان و برخی نیز سنگرهایی موقت برای خود احداث نموده و با رعایت استتار و اختفا در آن مکان مستقر شدند در نزدیکی آن مکان کانالی از اروند رود به داخل نخلستان منشعب شده بود و نام آن کانال نهر خجسته بود و احتمالاً قبل از جنگ از این نهر جهت آبیاری نخلستان استفاده می شده است .

لازم به ذکر است سطح آب اروند رود تحت تاثیر جزر و مد دریا درحدود سه متر نوسان داشت .

هنگام‌ جزر ارتفاع آب نهر خجسته یک متر و با شروع مد کم کم ارتفاع آب بیش تر و حداکثر به چهار متر

می رسید و تقریبا تا نیم متر مانده به سطح زمین آب   بالا می آمد و در مد کامل عمق نهر خجسته به چهار متر هم می رسید .

معمولا مد از اول شب شروع و تا ساعت ۱۲ شب به حد اکثر می رسید .

بستگی به طلوع و غروب ماه و تاریخ قمری داشت

چون جزر و مد دریاها اصولاً بر اثر جاذبه کره ماه به وجود

می آیند .

تعدادی قایق موتوری در کنار نهر خچسته در استتار قرار داشت .

قایق ها در شب عملیات داخل نهر خجسته قرار داده شدند .

طرح مانور عملیات والفجر ۸ این گونه بود که در موج اول گردان های پیشتاز غواص خط را شکسته و گردان های احتیاط از سر پلی(جای پا) که غواصان گرفته بودند، استفاده نموده و عملیات را طبق نقشه ی از پیش تعیین شده گسترش می دادند نیمه شب بود که غواصان خطوط دفاعی دشمن را در آن سوی اروند رود در هم شکستند .

رزمندگان گردان امام حسین که در نهر خجسته سوار بر قایق ها شده و آماده بودند ،

با سرعت زیاد خود را به آن سوی اروند رسانده و در آنجا پیاده شده و مناطق آلوده را از وجود دشمن پاکسازی نموده و طبق دستور فرمانده خود از سمت چپ شهر فاو از روی جاده ای شنی به پیشروی خود ادامه دادند .

گردان امام حسین بر روی آن جاده‌ البته بدون درگیری به پیشروی خود ادامه داد .

ساعت حدود نه صبح بود که آقای نظامعلی فتحی که ایشان در سال ۱۳۶۷ به شهادت رسید روحش شاد باد. با فرمانده گردان ما هماهنگ شدند و فرمانده گردان نیروهایش را به سمت راست شهر فاو پیش راند و یک کیلو متر جلوتر از شهر در نزدیکی جاده بصره به جزیره فاو در پشت خاکریزی که از عراقی ها بر جای مانده بود مستقر نمود .

به دستور فرمانده گردان جناب حاج اسماعیل نادری حیطه دفاعی گروهان دو را تحویل گرفتم و چینش عرضی خاکریز را انجام دادم و به فرمانده دسته های گروهان تاکید کردم که هر چه سریعتر به نیروهای خود دستور دهند تاجان پناهی تعجیلی برای خود بسازند که از گزند ترکش خمپاره ها بخصوص خمپاره های زمانی در امان بمانند .

دشمن غافلگیر و گیج شده و مسافت نسبتا زیادی عقب نشینی کرده بود ‌.

هنوز نیروی های اصلی و زبده ارتش عراق به منطقه نرسیده بودند .

عناصر باقی مانده و پراکنده دشمن مقاومت هایی داشتند و رزمندگان گردان هم مواضع آنها راشناسایی و با آنها درگیر شده و مقاومت آنها را درهم شکستند و آنها را نابود و نفرات معدودی از دشمن که سلاح خود را زمین گذاشته بودند را اسیر کردند .

هنوز درگیری های اصلی شروع نشده بود .

معاون گروهان ما آقای محمدرضا شاکری فعالیت خوبی داشت .

با بودن ایشان در کنار من کارم در آن گروهان راحت تر بود .

جناب آقای عباس همتی معاون دوم گروهان هم مدیریت تامین مهمات ، غذا و آمار گیری و تنظیم پست های نگهبانی را عهده دار بود.

بیشترین کار گروهان را به آقای شاکری محول نمودم و خود نیز نسبت به وظیفه ای که داشتم با هماهنگی فرمانده گردان دستورات ایشان را اجرا می کردم .

معاون دوم گردان امام حسین حاج محمود جهان پناه جوانی بسیار شریف ، نظیف و خوش صورت و شجاع بود.

ایشان به دستور جناب آقای نادری چند تن از بسیجیان مجرب گردان را با خود به سوی مقر تیپ عراقی ها که در آن مقر عناصری مقاومت می کردند بردند تا آنجا را تصرف و پاکسازی نمایند .

ایشان هنگام مصاف با دشمن در آن مقر از ناحیه فک مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و مجروح شد .

زخم ایشان پانسمان گردید و باز هم در کنار گردان قرار گرفت که به دستور و تاکید فرمانده گردان جهت مداوا به مرکز بهداری لشکر ۱۷ مراجعه نمود

جناب آقای حاج غلامرضا شریفی که جوانی کاردان و شجاع بود و تجربه ی خاصی در سازماندهی داشت ،

هرگاه ساختار گردان به هم می‌ریخت ایشان گردان امام حسین را سازماندهی نموده و آماده رزم می‌ کرد لازم به ذکر است آقای شریفی در عملیات های قبل صدمات زیادی دیده بود و نسبت به سر و صدا و انفجارات بسیار حساس و هر گاه در معرض انفجارات و استرس ها قرار می گرفت از ناحیه اعصاب و ناحیه شکم دچار درد و اختلال می‌شد .

بعضی از مواقع با دستور اکید فرمانده جهت مداوا از صحنه درگیربی با اکراه خارج می شد ،

حاج اسماعیل نادری فرماندهی خوش اخلاق و با درایت بود و همه پاسداران و بسیجیان گردان ایشان را دوست داشتند بنده هم علاقه زیادی به ایشان داشتم و دستورات ایشان را مو به مو اجرا می‌کردم

خاطره ادامه دارد …

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار