کیهان: برای پاسخ دادن به پرسشهای آقای زیباکلام نباید جای دوری رفت و پاسخها در همین متن طولانی مستتر است. مردم فراموش نکردهاند که نشریات اصلاحطلب و مدعیان امروزین اعتدال، چه جنجالی بر سر مهآفرید خسروی برپا کردند. اما حالا که خرشان از پل (انتخابات 92) گذشته به راحتی امثال آقای زیباکلام از این مفسد اقتصادی - با جرایمی نظیر ارتشاء و اختلاس و آلوده کردن برخی مدیران دولتی - «کارآفرین نمونه» در حد استیو جابز میسازند و با مزهتر اینکه آقای زیباکلام مفسدان دیگری نظیر شهرام جزایری را نیز افرادی خودساخته در تراز استیو جابز قرار میدهد!! پاسخ سؤال آقای زیباکلام درباره وجود فساد با وجود مبارزه با آن، در همین نکته نهفته است؛ برخی سیاسیون و احزاب و رسانهها و شبه روشنفکران زیردست آنان یا اساسا با مفسدان اقتصادی پیوند خوردهاند و در انتخابات و سیاست و رسانهداری از آنها تغذیه میشوند، و یا اینکه به مبارزه با فساد، نگاه صرفا ابزاری در حد تسویه حساب سیاسی با این و آن دارند و به همین دلیل حاضر نیستند با مفسدان بدون قرمز و آبی و حیدری - نعمتی کردن آن مبارزه کنند. اینجاست که مفسدان اقتصادی حاشیه امنیت پیدا میکنند (چنان که در همین ماجرای اخیر فیشهای نجومی دیدیم روزنامه شرق چگونه از این پرداختیهای خیانتآلود دفاع کرد و از روحانی خواست از این حقوقها کوتاه نیاید).
به تأکید باید نوشت، مبارزه با فساد و ویژهخواری اقتصادی استثنا بردار نیست، و با رانتخورها در دولت فعلی به همان شدت باید برخورد کرد که با رانتخورها در دولت سابق و اسبق و گرنه چه فرقی میکند نام ویژهخوار و مفسد، شهرام جزایری و مهآفرید خسروی باشد یا بابک زنجانی و یا مدیر فلان بانک و شرکت. وقتی قوه قضائیه پس از ماهها رسیدگی و با وجود مستندات غیرقابل انکار، مهآفرید خسروی با اختلاس 3 هزار میلیاردی را مفسد معرفی و مجازات کرده، انتظار این است که مدعیان شعارهای پرطمطراق کنار مردم و قوه قضاییه بایستند نه اینکه مفسدان را کارآفرین معرفی کنند، دادن کیفهای رشوه پر از پول به مدیران و آلودن آنها و سپس اخذ رانتهای ویژه و جعل السیهای میلیاردی دروغین و فاقد اعتبار چه ارتباطی به تولید و کارآفرینی دارد؟!
اما حکایت غصهداری روزنامه شرق و پشت صحنه کارگزاران آن درباره موج فساد، حکایت قاتلی است که پس از قربانی کردن مقتول، سر جنازه او بیاید و های های گریه کند».