به گزارش تابناک یزد،یازدهمین نشست پژوهشی مدرسه ملی سینمای ایران با عنوان «ماهیت سرمایه و ساختار سینمای ایران» ۱۶ شهریورماه در محل مدرسه برگزار شد.
این نشست با ارائه خلاصه پژوهشی از حسین یزدانشناس برپا شد؛ فرشته طائرپور و علیرضا داودنژاد نیز به عنوان سخنران و سعید قطبیزاده به عنوان مجری- کارشناس در این نشست حضور داشتند.
مروری بر وضعیت موجود دادههای اقتصادی سینمای ایران تا سال ۹۲، پیشینه مطالعات اقتصادی سینما در ایران، عوامل ایجاد وضع نامطلوب فعلی، به همراه برخی راهکارها از موضوعاتی بود که یزدانشناس در پژوهش خود به آنها پرداخته بود. این محقق، خلاصهای از یافتههای پژوهش خود را این گونه ارائه داد: «از سال ۸۱، تعداد سینماها از ۲۵۲ به ۲۱۲ در سال ۹۲ کاهش پیدا کرده و تعداد سالنهای سینما از ۲۶۸ به ۳۱۸ رسیده است. بعضی سینماها تعطیل شدهاند و سینماهای با تعداد سالنهای بیشتر به جای آنها احداث شده است. تعداد صندلیهای سینما از ۱۳۷ هزار تا به ۱۲۴ هزار تا رسیده و روند نزولی طی کرده است. تعداد فیلمهای تولیدشده در سال ۸۱، ۹۱ فیلم بوده، در سال ۸۶، ۹۹ فیلم و در سال ۹۲، ۶۷ فیلم به تولید رسیده و تعداد فیلمهای اکران شده نیز از ۵۴ تا در سال ۸۱ به ۵۸ عدد در سال ۹۲ رسیده است. با توجه به دیگر یافتههای تحقیق ما، سینمای ایران ۵۶ درصد تعداد تماشاگرانش را طی ۲۱ سال از دست داده، یعنی از ۵۴ میلیون نفر در سال ۷۱ به ۷ میلیون و ۸۰۰ نفر در سال ۹۲ رسیده است. محققان دیگر به این نتیجه رسیدهاند که سینما یک کالای لوکس است و کششپذیری بالایی به نسبت با درآمد مردم دارد».
فرشته طائرپور تهیهکننده سینما سخنانش را اینگونه مطرح کرد: «در همه دوایر دولتی و غیردولتی کارها باوجود همه تضادها جلو میرود. همچنان فیلمسازها فیلم میسازند، انتقاد میکنند و بخش خصوصی و دولتی هم گاهی در کشمکش و چالش و گاه در حمایت از همدیگر راهشان را ادامه میدهند. در چنین وضعیتی، آسیبشناسی و پیدا کردن ریشه مشکلات برای منِ نوعی سخت و طاقتفرسا شده است. همچنان وقتی وارد حوزه سرمایهگذاری در سینما میشوید انگار وارد میدان مین شدهاید و باید حواستان باشد که پایتان روی اینهمه مین نرود و تازه بعد از رد شدن از همه اینها بهجای خاصی نمیرسید. سینمای ما کمی کهنه و پرگو شده و کمتر نوآوری در آن دیده میشود. هر کسی بخواهد کار تازهای در سینمای ما انجام دهد انگیزهاش را بهزودی از دست میدهد و با موانع زیادی مواجه میشود. در بین مدیران سینمایی ما نظر واحدی که نقشه راه سینماگران باشد وجود ندارد. به همین دلیل تکلیف بخش خصوصی با دولتی خیلی نمیتواند روشن باشد. رسیدن به یک فرمول ایده آل خیلی سخت و ناممکن شده است».
این تهیهکننده سینمای کودک، وضعیت فعلی سینما را با اوایل دهه شصت مقایسه کردو یادآور شد: «فرمولهای مدیریتی اوایل دهه شصت که دوره تأسیس سینمای نوین بود برای الآن دیگر جواب نمیدهد. آن موقع قرار شد فیلم خارجی کنار برود و تولید داخلی راه بیفتد و یک تناسب طبیعی نیز میان ظرفیت تولید و نمایش وجود داشت. آقایان بهشتی و انوار، انگیزه و توان طراحی نیز داشتند و کارهای جدیدی کردند ولی الآن درگیر مشکلات روزمره در سینما هستیم».
پس از طائرپور، علیرضا داودنژاد فیلمساز و معاون آموزشی مدرسه ملی سینمای ایران به سخنرانی پرداخت. داودنژاد از قدرت سینما سخن گفت: «سینما را دیگر نمیتوان یک کالای لوکس تلقی کرد، بلکه الآن به یک امر راهبری تبدیل شده است. سینما به عنوان نوعی دانایی که اساس ان معماری صوتی و تصویری و بستهبندی نور و صداست، الآن دیگر اساس زندگی ماست. حتی انچه می تواند یک کانال تلویزیونی یا یک بازی رایانه ای و یا یک نرمافزار را متفاوت و اثرگذار و فراگیر کند دانایی سینمایی است. ملتی که دانایی سینمایی و نتیجتاً رسانههای فراگیر و اثرگذار نداشته باشد نهایتاً قافیه رابه رقیبان و حریفان جهانی خواهد باخت».
وی صحبتهایش را در مورد ماهیت سرمایه در سینما ادامه داد: «سرشت سینما به نحوی با سرمایه گره خورده است. حالا سؤال اینجاست که آیا سرمایه بدون سفارش وجود دارد؟ سینما مبتلا به سرمایه است و سرمایه نیز مبتلا به سفارش است و سود میخواهد. سرمایه، هم در انتخاب موضوع، هم در اجرای سینمایی و هم بر شیوه تبلیغ و نمایش فیلم تأثیر میگذارد. سرمایه بسته به جایی که از آن میآید و اینکه چه ماهیت، سفارش و گرایشی دارد، تولید و معرفی و تبلیغ و توزیع و نمایش متفاتی را برای سینما ایجاد میکند. سرمایه در ایران عمدتاً با سه گرایش دولتی، جشنوارهای و مردمی وارد سینما میشود که هر گرایش مناسبات و تعاریف خود را بر مجموعه تولید و توزیع و نمایش اعمال میکند و منظومه و ساختاری متفاوت از آن دیگری ایجاد میکند. اینک سوال این است که برای حفظ و رونق و اعتلاء سینمای کشور کدام یک از این سه گرایش باید در اولویت قرارگیرد. به عبارت دیگر سوال این است که اصلیترین منبع سرمایه برای سینمای ملی کدام است؟
داودنژاد در ادامه اولویت قایل شدن برای سرمایه با ماهیت مردمی را تضمین کننده شکلگیری ساختار ملی برای سینمای کشور دانست و سه مساله ممیزی ، امنیت بازار و نوع حضور فیلم خارجی در چرخه نمایش را اصلیترین چالشهای سر راه جذب سرمایه با ماهیت مردمی و و رسیدن به ساختار سینمای ملی معرفی کرد.
او در زمینه امنیت بازار افزود: اگر آقای ایوبی بتواند در ادامه دیجیتال کردن نمایش در سالنهای سینما ، گیشهها و سالنها را با اینترنتی کردن به صورت آنلاین تحت نظارت و کنترل اصناف دراورد و برای مبازه با قاچاق و سرقتdvdفیلمهای ایرانی، vodرا با اینترنت کمهزینه و پر سرعت توسعه دهد گام مهمی را در مسیر ایجاد امنیت بازار و حرکت به سوی سینمای ملی برداشته است.
موموندی از دفتر مطالعات راهبردی وزارت ارشاد که به عنوان مخاطب در جمع حضور داشت نیز به بحث ورود کرد و تحلیل خود را ارائه کرد و گفت: چیزی که هنوز در مورد آن ابهام وجود دارد ماهیت اقتصاد هنر است. با توجه به صحبتهای آقای داودنژاد و بحث مقایسه نظام هالیوود با سینمای ایران، این سؤال به وجود میآید که تفاوت یا اشتراک مخاطب ایرانی با مخاطب هالیوود یا سینمای هند در کجاست؟ آیا با همان تقدسی که مخاطب سینمای هند وارد سینما میشود، مخاطب ایرانی نیز همان گرایشها را دارد؟ از طرفی وقتی از سینما به عنوان کالا یاد میکنیم، این کالا باید برای عرضه شدن به مشتری طراحی شود، یعنی ما باید آن بخش از مخاطب خود را در این دایره رقابت انتخاب بکنیم و فیلمی بسازیم که محدودهای از مشتری را جذب کنیم. الآن میتوانیم محیطی از صنعت سینما را در کشورمان به تصویر بکشیم که چند رقیب دارد. یک، تهیهکنندههایی که به ذائقه مردم فکر میکنند، یکی هم دولت که هنر سینما را به عنوان سازوبرگ ایدئولوژیک خود حساب میکند که میخواهد برای پیشبرد اهداف خود از آن استفاده کند. سینمای جشنوارهای هم معمولاً در زمره دیپلماسی عمومی دولتی قرار نمیگیرد. از طرف دیگر، کسانی هستند که به جنبه هنری سینما فکر میکنند. باید ببینیم آورده اقتصادی این چند نوع سینما چیست و سینمایی که از آن به عنوان سینمایی صاحب سبک در جهان یاد میکنیم، در کدام یک از این انواع، توانسته بازگشت سرمایه داشته باشد. اگر به این مسائل نگاه نشود، نمیتوانیم اقتصاد سینما را به شکل اقتصاد هنر بررسی کنیم».
یازدهمین نشست پژوهشی مدرسه ملی سینمای ایران با حضور رئیس، معاونین، اعضای دپارتمانهای آموزشی مدرسه ملی، جمعی از سینماگران همچون واروژ کریممسیحی، کیومرث پوراحمد، علی واجد سمیعی، مسعود مدنی، امیر پروینحسینی، علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی ، اساتید و دانشجوهای دانشگاهها مختلف برگزار شد.