ایالاتمتحده آمریکا کشوری است که دارای دو حزب مهم سیاسی دموکرات و جمهوریخواه بوده و قدرت همواره میان این دو حزب در حال جابجایی است. بهتبع این اصل، در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری نیز ایالتهای این کشور به دو گروه قرمز و آبی تقسیم میشوند. ایالتهای آبی عمدتاً طرفدار حزب دموکرات بوده و ایالتهای قرمز طرفدار جمهوریخواهان به شمار میروند. که با توجه به اینکه نقش ایالاتمتحده درصحنه جهانی را نمیتوان نادیده گرفت و رئیسجمهور این کشور همواره از میان این دو حزب انتخاب میشود، در این گزارش تلاش شده است تا هر یک از آنها از زوایای مختلف موردبررسی قرارگرفته و با یکدیگر مقایسه شوند.
تاریخچهتاریخچه تأسیس حزب دموکرات که از فرقههای ضد فدرالیست نشأتگرفته است به سال ۱۷۹۲ بازمیگردد. توماس جفرسون و جیمز مادیسون دو فردی بودند که اقدام به تأسیس حزب دموکرات کردند. شعار این حزب کمک به فقرا و محرومان از طریق نهادهای دولتی است تا بدین شکل فرصت دستیابی به بخشی از رویایی آمریکایی ( عبارتی که در سال ۲۰۰۸ توسط همین حزب مورداستفاده قرار گرفت) را در اختیار داشته باشند. این حزب بر اساس اصول خود میبایست به تمام جنبههای نیاز انسان توجه کند و به قدرت اجتماعی شهروندان خود تمرکز داشته باشد.
پس از رقابت با احزاب دیگر در قرن نوزدهم، با انتخاب روسای جمهوری مانند وودرو ویلسون نوبت به شکوفایی حزب دموکرات رسید. اندرو جکسون عموماً بهعنوان اولین رئیسجمهور دموکرات آمریکا شناخته میشود که در سال ۱۸۶۴ با شکست آبراهام لینکلن (رئیسجمهور جمهوریخواه وقت) به قدرت رسید.
الاغی که در حال لگد انداختن است همچنان بهعنوان نماد معروف حزب دموکرات شناخته میشود، اگرچه دیگر بهعنوان نشانوارهی رسمی این حزب به شمار نمیرود.از روسای جمهور مهم دموکرات ایالاتمتحده میتوان به اسامی زیر اشاره کرد:
فرانکلین روزولت، سی و دومین رئیسجمهور (۱۹۴۵-۱۹۳۳)
جان اف کندی، سی و دومین رئیسجمهور (۱۹۶۳-۱۹۶۱)
بیل کلینتون، چهل و دومین رئیسجمهور (۲۰۰۱-۱۹۹۳)
باراک اوباما ، چهل و چهارمین رئیسجمهور (از نوامبر ۲۰۰۸ تاکنون)
حزب جمهوریخواه در اوایل دهه ۱۸۵۰ شکل گرفت. آبراهام لینکلن اولین رئیسجمهور آمریکا بود که با شعار آزادی مردم و عدممداخله دولت فلسفه این حزب را پیریزی کرد و از سال ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ بهعنوان رئیسجمهور این کشور منصوب شد. پسازاین بود که جمهوریخواهان خود را بهعنوان یک حزب قدرتمند معرفی کردند و شصت سال از یکصد سال بعدی را در کاخ سفید به سر میبردند و تا امروز بهعنوان یکی از دو حزب مهم سیاسی در ایالاتمتحده به حیات خود ادامه میدهد.GOP لقب حزب جمهوریخواه بوده که برگرفته از Grand Old Party به معنی "حزب بزرگ قدیمی” است.
نماد سنتی این حزب فیل است و به نظر میرسد اولین فردی که بهنوعی از این نشانواره استفاده کرد توماس نست (Thomas Nast) بود. وی در هفتم نوامبر ۱۸۷۴ از این تصویر کارتونی در هفتهنامه هارپر استفاده نمود.
در عصر حاضر ایدئولوژی جمهوری خواهان پس از ریاست جمهوری رونالد ریگان شکل گرفت. هنگامیکه وی در اوایل دهه ۱۹۸۰ به قدرت رسید کشور دچار رکود اقتصادی بود و شکست آمریکا در برخی از سیاستهای خارجیاش آینده این کشور را با تردید مواجه ساخته بود. تصمیم ریگان به کاهش گسترده مالیاتها و اتخاذ سیاستهای خشن در عرصه خارجی باعث شد که این دو مورد بهعنوان نماد فلسفه جمهوری خواهان شناختهشده و درنهایت به رشد اقتصادی آمریکا و سقوط شوروی منجر شود.
آبراهام لینکلن، اولین رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا بود.
اگر بخواهیم پس از آبراهام لینکلن به چند رئیسجمهور مهم جمهوریخواه در تاریخ ایالاتمتحده اشارهکنیم میتوانیم از این افراد نام ببریم:
تئودور روزولت، بیست و ششمین رئیسجمهور (۱۹۰۹-۱۹۰۱)
دوایت آیزنهاور، سی و چهارمین رئیسجمهور (۱۹۶۱-۱۹۵۳)
رونالد ریگان، چهلمین رئیسجمهور (۱۹۸۹-۱۹۸۱)
جرج دبلیو بوش، چهل و سومین رئیسجمهور (۲۰۰۹-۲۰۰۱)
اصولدموکراتها از فلسفه لیبرال پیروی میکنند و معتقدند که نقش صحیح دولت تنظیم و نظارت بر اقتصاد است. یکی دیگر از اصول دموکراتها توزیع رفاه اقتصادی در میان افراد نیازمند جامعه است. به اعتقاد دموکراتها دولت باید با تأمین فرصتهای آموزشی، خدمات پزشکی و رفاه اقتصادی برای شهروندان خود اطمینان پیدا کند که توجه لازم به آنها صورت میگیرد.
جمهوری خواهان از فلسفهای محافظهکارانهتر پیروی میکنند. به اعتقاد آنها اگرچه دولت وظیفه نظارت بر اخلاقیات را بر عهده دارد اما نباید به مسائل شخصی افراد ورود کند. اصول این حزب بر مسئولیت فردی استوار است و اینکه هر فرد مختار است هر طور میخواهد زندگی کند. برای مثال جمهوری خواهان معتقدند این به تصمیم خود فرد بستگی دارد که میخواهد به تحصیل بپردازد یا از خدمات بهداشتی بهرهمند شود یا خیر. دولت دخالتی در این تصمیمگیریها نباید داشته باشد. فلسفه این حزب در محور قرار دادن بازارهای اقتصادی و کمرنگ کردن نقش دولت موجب شده که همین مسئله موجب شده از سوی دموکراتها به توجه بیشازحد به مسائل اقتصادی متهم شوند.
ران پاول، یکی از نامزدهای جمهوریخواه ریاست جمهوری در نشریه والاستریت ژورنال اظهار داشت که فلسفه جمهوری خواهان در احترام به قوانین فردی تاکنون ثابت مانده است. اقتصاد آزاد سرآغاز قدرت جامعه آمریکایی است و همانا این مسئله ریشه در درک لینکلن از مفاهیمی مانند مسئولیت و پاسخگویی دارد. جمهوری خواهان همچنان بر این عقیده هستند که بهترین دولت دولتی است که کمترین نظارت را داشته باشد.
مواضع این دو حزب در برابر مسائل کلیدی نشاندهنده بنیانهای فلسفی آنهاست. جمهوری خواهان به کاهش نقش دولت و تقویت اقتصاد و کاهش توزیع درآمد معتقد هستند. در مقابل دموکراتها به افزایش حضور دولت و افزایش توزیع درآمدها به نفع قشر ضعیف اعتقاددارند. در ادامه به مقایسه فلسفه این دو حزب در مسائل مختلف خواهیم پرداخت.
انرژی:دموکراتها به استفاده از منابع انرژی برگشتپذیر اعتقاددارند. در خصوص منابع سنتی انرژی نیز آنها معتقدند تولید نفت و گاز میبایست در مناطق موجود در خشکی انجام شود. در همین راستا بسیاری از سیاستمداران این حزب خواستار وضع مالیاتهای بیشتر برای حمایت از منابع انرژی برگشتپذیر و اقتصادی هستند.
اگرچه هر دو حزب معتقدند که وابستگی به واردات نفت تهدیدی برای اقتصاد و دفاع ملی این کشور محسوب میشود، اما حزب جمهوریخواه به توسعه منابع سنتی انرژی تمایل بیشتری دارد. به اعتقاد آنها انرژی هستهای وافر و مقرونبهصرفه بوده و جزء انرژیهای پاک به شمار میرود. این حزب معتقد است که برای تولید نوع بیخطر این انرژی باید به توانایی بازار آزاد اعتماد کرد. به اعتقاد آنها ترکیبی از انرژیهای مختلف، گزینه مناسبی برای اقتصاد آمریکا به شمار میرود.
میانهروها (centrists) گروهی از دموکراتها هستن که از استفاده از نیروی نظامی حمایت میکنند. اینها همان گروهی بودند که از ایده حمله به عراق حمایت کردند.
رأیدهندگان:از سال ۲۰۰۰ به بعد حزب دموکرات در میان افراد تحصیلکرده و دانشگاهی از افزایش اندکی در حمایت برخوردار بوده است. بااینوجود که قبلاً طبقه دانشگاهی پایگاه مستحکمی در میان حزب جمهوریخواه داشت، طی سالیان گذشته این تناسب به سود حزب دموکرات تغییریافته است. دلیل این امر هم میتواند تقویت ارزشهای اجتماعی لیبرال در میان این گروه باشد.
متفکرین و اساتید دانشگاه بخش عمدهای از آراء حزب دموکرات به شمار میروند. نتایج یک نظرسنجی در سال ۲۰۰۵ نشان داد که ۷۲% از اساتید دانشگاه لیبرال بوده درحالیکه تنها ۱۵% آنها محافظهکار به شمار میرفتند. بیشتر اساتیدی که در رشته علوم انسانی و علوم اجتماعی فعالیت میکنند دارای تمایلات لیبرال هستند و اساتید حوزه تجارت تمایلات محافظهکارانه دارند.
مطالعات نشان داده است که در سالهای اخیر جوانان تمایل بیشتری به نامزدهای دموکرات داشتهاند. پس از ریاست جمهوری کلینتون این موضوع در تمام دورههای انتخابات ریاست جمهوری تکرار شده است. به اعتقاد برخی کارشناسان جوانان تمایل دارند برخلاف عموم مردم خود را لیبرال نشان دهند و در مسائلی مانند ازدواج همجنس بازان یا مراقبتهای پزشکی جهانی نظراتی لیبرالتر نسبت به عموم مردم داشتند.
اکثریت افرادی که دارای انحرافات جنسی هستند طرفدار حزب دموکرات به شمار میروند. بین ۷۰ تا ۷۷ درصد از این گروه حامی دموکراتها بوده و این روند پس از پیروزی کلینتون در انتخابات ۱۹۹۶ ادامه یافته است.
پس از جنگ داخلی و به دنبال صدور قانون آزادسازی بردهها، بخش اعظم سیاهپوستان آمریکایی طرفدار حزب جمهوریخواه شدند. جنوب آمریکا که حامی حزب دموکرات بود، همچنان طرفدار بردهداری بود. بهعلاوه اعضای گروه کوکلوس کلان عمدتاً از دموکراتهای سفیدپوست تشکیلشده بودند و به دلیل نارضایتی نسبت به عملکرد ضعیف شمالیها نسبت به این موضوع، تصمیم به لغو سیاستهای بازسازی (Reconstruction) گرفتند.
اقتصاد
دموکراتها خواهان افزایش مالیات هستند. به اعتقاد آنها با افزایش مالیات دولت قادر است خدمات بهتری را در اختیار شهروندانش قرار دهد و با توجه به پررنگتر بودن نقش دولت، مردم اقشار متوسط و ضعیف از رفاه بیشتری برخوردار خواهند شد. نگرشی که بنا به اعتقاد برخی مخالفان به دلیل فساد در بدنه دولت در بسیاری مواقع محقق نشده و بدین ترتیب این قشر متوسط و ضعیف آمریکا بودهاند که و علاوه بر پرداخت مالیاتهای سنگین از خدمات مورد انتظارش خبری نبوده است.
از سوی دیگر جمهوری خواهان که معتقد به اقتصاد آزاد هستند بر این باورند که مالیاتها میبایست کاهش یابند و خود افراد برای استفاده از خدمات موردنظر هزینه آن را بپردازند. بدین ترتیب افرادی که دارای وضعیت مالی بهتری هستند طبق معمول قادر خواهند بود که از بهترینها بهرهمند شوند و درعینحال مالیات کمی پرداخت میکنند. مخالفین این نگرش معتقدند این شیوه موجب افزایش فاصله میان طبقه ضعیف و مرفه خواهد شد. بنا به اعتقاد برخی، جمهوری خواهان در سایه دیدگاه اقتصاد آزاد باعث میشوند که فعالان اقتصادی آمریکایی بهجای سرمایهگذاری در درون این کشور و ایجاد شغل برای شهروندان ایالاتمتحده، تمایل بیشتری به فعالیت و سرمایهگذاری در خارج از کشور داشته باشند، جایی که هزینههای تولید پایین بوده و سود بیشتری را عاید آنها میسازد.
حمایت از همجنس بازان : به رسمیت شناختن ازدواج همجنسبازان بیش از هر چیز ناشی از حمایت دموکراتها است. این حزب با شعار برابری و عدم تبعیض از همجنسبازان حمایت کرده و این حق را برای آنها قائل شد که همانند افراد عادی قادر به ازدواج باهم باشند. این موضوع با مخالفت اکثر شخصیتهای مذهبی مواجه شد.
یکی از موضوعات دیگری که دموکراتها را در تیررس انتقادات قرارداد، حق سقطجنین بود. با تصویب این قانون آنها قوانین قبلی را که اجازه دخالت دولت در تصمیمگیریهای مربوط به سقطجنین را داده بود، لغو کردند و بدین ترتیب روزبهروز بر آمار سقطجنین افزوده شد.
جمهوری خواهان از حق داشتن سلاح گرم حمایت میکنند و معتقدند بدینوسیله شهروندان آمریکایی قادر به حفاظت از خود در مواقع بحرانی خواهند بود. البته شواهد چیزی غیرازاین را نشان میدهد و با افزایش جرم و خشونت در این کشور و درعینحال سهولت دسترسی به سلاح گرم توسط افراد، نگرانیهای زیادی میان دولتمردان ایالاتمتحده به وجود آمده است. بااینوجود که دموکراتها معمولاً مخالف سیاست آزادسازی اسلحه هستند اما برخی از نمایندگان این حزب که در مناطق جنوبی قرار داشتند اعلام کردند که برای به دست آوردن رأی بیشتر در این مناطق در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۰ میبایست تأکید کمتری بر این موضوع صورت گیرد.
سیاست خارجیدموکراتها (محافظهکاران) در سیاست خارجی طرفدار سیاست آرامسازی و تعامل بخصوص در ارتباطات خود با روسیه و چین هستند،اما جمهوری خواهان (نو محافظهکاران) که دوران جنگ سرد را خاتمه یافته میدیدند طرفدار سیاستهای تهاجمی در روابط خارجی و تقابل با عناصر مزاحم بودند.
– محافظهکاران در عین اعتقاد به افزایش بودجه نظامی و تقویت ارتش، مداخله نظامی در کشورهای دیگر و تغییر دولتها را در اولویت ندارند، اما نو محافظهکاران تهاجم نظامی برای تحقق اهداف خود نظیر مبارزه با تروریسم و حتی تغییر رژیمهای مخالف خود (نظیر عراق و افغانستان) را لازمه یک سیاست خارجی فعال میدانستند.
به همین دلیل بود که پس از رأی قریب بهاتفاق نمایندگان سنا مبنی بر حمایت از اقدام نظامی علیه تروریستها در افغانستان در سال ۲۰۰۱ بهمرورزمان دموکراتها نگرانی خود را از طولانی شدن عملیات نظامی در این کشور ابراز داشتند و پس از حمله ایالاتمتحده به عراق این نگرانیها جنبه اعتراض به خود گرفت. در نظرسنجی سال ۲۰۰۸ موسسه گالوپ (Gallup) مشخص شد که ۴۱% از دموکراتها معتقد بودند که اقدام نظامی ایالاتمتحده تصمیمی اشتباه بوده است. بر اساس همین نظرسنجی ۵۶% از دموکراتها خواستار خروج نیروهای آمریکایی از عراق بودند. خبرگزاری سیانان در بررسیهای اوت ۲۰۰۹ خود به این نتیجه رسید که اکثر دموکراتها مخالف جنگ هستند و در مقابل حدود دوسوم جمهوری خواهان از عملیات نظامی در افغانستان حمایت میکنند. بااینوجود حضور نیروهای نظامی آمریکا در یمن و حمایت از رژیم علی عبدالله صالح به بهانه مبارزه با القاعده نشان داد که هر زمان که منافع ایالاتمتحده تهدید شود، دولت این کشور (چه دموکرات، چه جمهوریخواه) از شرکت در جنگهای خونین و کشتار غیرنظامیان به بهانه دفاع از دموکراسی استقبال میکند.
دولت ایالاتمتحده علیه کشور ایران نیز اقدام به ترتیب دادن حمله نظامی مخفیانه کرده است. این اقدام که در دولت جیمی کارتر و در ۲۴ آوریل ۱۹۸۰ در عملیاتی با اسم رمز چنگال عقاب (Eagle claw) و باهدف آزادسازی گروگانهای آمریکایی صورت گرفت، به شکل عجیبی با شکست مواجه شد. این عملیات که قرار بود بهصورت ضربتی با شرکت ۶ فروند هواپیمای c-130 و ۸ فروند بالگرد بزرگ (RH-53D)و با ۹۷ نیروی نظامی ویژه، انجام شود به دلیل شرایط نامساعد جوی و طوفان شن نهتنها با موفقیت به پایان نرسید بلکه درنهایت با انفجار یک هواپیمای c-130 و یک بالگرد، رها ساختن ۵ بالگرد دیگر و بر جای گذاشتن ۸ کشته و ۴ مجروح به شکل مفتضحانهای با شکست مواجه شد.
جمهوری خواهان که در زمان ریاستجمهوری جرج دبلیو بوش از سیاستهای جنگطلبانه وی حمایت میکردند و با بهانه وجود سلاحهای کشتارجمعی حمله به عراق را مورد مایید قرار داده بودند پس از گذشت چند سال و عدم دستیابی به اهداف موردنظر، از سوی بسیاری از کشورها، ازجمله دموکراتها به دروغگویی متهم شدند. به اعتقاد بسیاری شرکتهای اسلحهسازی و مؤسسات بزرگ نفتی که از حامیان انتخاباتی بوش بودند با طرح این موضوع بهانه خوبی برای کسب سود هنگفت از طریق دامن زدن به جنگ در عراق به دست آوردند. اوباما در مبارزات انتخاباتیاش از این بهانه برای برتری نسبت به رقبای جمهوریخواهش استفاده کرد و با انتقاد از افزایش نیرو در عراق اعلام کرد که در صورت انتخاب شدن قصد دارد تا نیروهای رزمی این کشور را تا سال ۲۰۱۰ از عراق خارج کند. اقدامی که پس از انتخاب وی محقق نشد و چندین مرتبه به تعویق افتاد.
اسرائیلزمانی که بحث به اسرائیل میرسد سیاستهای این دو حزب چندان تفاوتی با یکدیگر نخواهند داشت. به گفته نانسی پلوسی، سخنگوی مجلس نمایندگان ایالاتمتحده ” زمانی که صحبت از اسرائیل به میان میآید، هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نظر واحدی خواهند داشت که همانا حمایت از این رژیم است”. البته بررسیها نشان داده است که دموکراتها تمایل بیشتری به حمایت گسترده از این رژیم دارند، درحالیکه جمهوریخواهان تااندازهای به موضوع برقراری صلح میان رژیم صهیونیستی و اعراب نیز توجه دارند. از میان روسای جمهور ایالاتمتحده تنها میتوان به نام جیمی کارتر اشاره کرد که در سیاستهایش تمایل چندانی به حمایت از اسرائیل دیده نمیشد. نظرسنجی موسسه گالوپ در سال ۲۰۰۸ نشان داد که ۶۴% از نمایندگان ایالاتمتحده نگرش مثبتی به رژیم صهیونیستی دارند، درحالیکه تنها ۱۶% از این افراد نظر مثبتی نسبت به دولت فلسطین دارند.
با نگاهی اجمالی به فلسفه و سیاستهای این دو حزب متوجه میشویم که هرگاه یکی از این دو حزب طی سالیان حضور بر مسند قدرت سیاستهایش را اعمال کرده و با سیل انتقادات روبرو شده، نوبت به حزب رقیب رسیده تا با اجرای سیاستهای بهظاهر متفاوت تااندازهای از انتقادات بکاهد. اما مسئله اصلی این است که در سالیان اخیر تغییر عمدهای در سیاستگذاریهای کلان این کشور ایجاد نشده و اینکه برخی انتظار دارند تا با روی کار آمدن حزب رقیب شاهد تغییرات قابلتوجهی بهویژه در عرصه سیاست خارجی باشند، به نظر انتظار بیهودهای است.