سرویس سلامت
امروزه بیماریهای روانی در سراسر دنیا و به نسبت بیشتری در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است. طبق آمارهای سازمان جهانی بهداشت بیش از 1500 میلیون نفر از جمعیت جهان از اختلالات عصبی روانی و عصبی اجتماعی رنج می برند و نزدیک به 20% از کل مراجعان به مراکز بهداشتی عمومی در جهان را تشکیل می دهند
کد خبر: ۳۵۲۳۸
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۰ 14 May 2015


تاثیر عواملی همچون رشد روز افزون جمعیت، فشار روانی ناشی از زندگی نوین و دگرگون شدن ساختار های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی در بهداشت روان و کیفیت زندگی انکار ناپذیر است. با توجه به این عوامل در کشورهای در حال توسعه حجم مشکلات رفتاری و روانی رو به فزونی است و بی توجهی به آن در ابعاد فردی-خانوادگی-اجتماعی اثرات سوء غیر قابل جبرانی برجای می گذارد

در مطالعه ای که میزان شیوع بیماریهای روانی در نوجوانان و جوانان تهرانی - که در بافت فرهنگی و اجتماعی پیچیده تری زندگی می کنند و با مشکلات اقتصادی و اجتماعی گسترده تری روبه رو هستند- بررسی شده است، این میزان معادل 29% یعنی نزدیک به 10% بیش از آمارهای جهانی است. رشد بی رویه جمعیت، مهاجرت، بی کاری و تورم از مشکلات عمده ای است که شهروندان تهرانی بیش از سایر مناطق کشور با آن رو به رو هستند، مشکلاتی که هر یک به تنهایی از عوامل زمینه ساز بروز مشکلات روانی و رفتاری محسوب می شوند

به طور کلی اختلال های روانی عامل 15% ناتوانی ها و مرگ های زود رس در کشورهای روبه رشد هستند اختلال افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روان پزشکی است که برپایه گزارش مشترک سازمان جهانی بهداشت و بانک جهانی ، در صدر 10 علت مهم ناتوانی و از کار افتادگی در جهان قرار دارد و بار سنگینی را بر فرد و جامعه تحمیل می کند در ایران نزدیک 5 میلیون نفر دچار افسردگی بوده که خود نشان دهنده شیوع بالا و اهمیت این اختلال است.

این اختلال همچنین باعث افزایش هزینه های اقتصادی تحمیل شده به فرد و جامعه می گردد. سازمان بهداشت جهانی رتبه پنجم صرف هزینه ها را به افسردگی اختصاص داده است که پیش بینی می شود تا سال 2020 به رتبه دوم ارتقا یابد زیرا این هزینه ها از یک میلیارد دلار در سال 1992به 2 میلیارد دلار در سال 2000 و 2.5 میلیارد دلار در سال 2004 افزایش یافته است. هزینه مستقیم و غیرمستقیم اداره بیماران افسرده در سال 1990 در آمریکا 44 میلیارد دلار و در انگلستان 222 میلیون پوند بوده است.

اگر بخواهیم به چندین مورد از عواملی که شیوع اختلالات روانی و به ویژه افسردگی را تحت تاثیر قرار میدهند اشاره ای داشته باشیم بر اساس مطالعات انجام شده بدین ترتیب خواهد بود:

-جنسیت: در مطالعات متعددی که در ایران انجام شده ، میزان افسردگی در زنان بیشتر از مردان گزارش شده است. بالاتر بودن شیوع افسردگی در زنان می تواند ناشی از عوامل بیولوژیکی و عوامل مربوط به سیستم تولیدمثلی و هورمون ها باشد.علاوه بر آن عوامل فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی مثل درآمد کم- استرس- داشتن مسیولیت های متعدد مثل خانه داری و مراقبت از فرزندان و تعدد نقش هایی مثل مادر، همسر، دختر و کارمند نیز سهم به سزایی در افسردگی زنان داشته و آنها را برای ابتلا به افسردگی مستعد می نماید.

-سن: با افزایش سن افسردگی افزایش می یابد.

-وضعیت تاهل: به ترتیب در افراد بیوه، مطلقه، مجردین و متاهلین با اختلاف نسبتا قابل توجهی علایم افسردگی بیشتر است.

- سطح تحصیلات: بیشترین میزان افسردگی با تحصیلات دیپلم 13% و کمترین میزان 0.05% با تحصیلات فوق لیسانس و دکتری بوده است(9و13) و میزان افسردگی در افراد بی سواد و با تحصیلات در حد ابتدایی کم گزارش شده است(7.4%)

-وضعیت اقتصادی: با افزایش میزان درامد خانواده ها میزان افسردگی کاهش داشته است.

- وضعیت اشتغال: تفاوت معنی داری از نظر وضعیت اشتغال و شیوع افسردگی مشاهده شده است که بیشترین شیوع در کارگران ساده39.2% ، در افراد بیکار 28.9% و کمترین میزان افسردگی در کارمندان حرفه ای 13.3% بوده است. کار صرف نظر از درآمد مالی ، برخی نیازهای اساسی انسانها نظیر تمرین جسمانی و روانی یا ارتباط اجتماعی-احساس خود ارزشمندی-اعتماد و شایستگی را ارضا میکند.مطالعات متعددی حاکی از اینست که عدم اشتغال سلامت جسمانی و روانی افراد و نیز خانواده های آنها را به خطر می اندازد. اثرات بیکاری به فرد محدود نمیشود بلکه روی خانواده و جامعه نیز تاثیرات منفی دارد.مک لیود (1988) در تحقیقی نشان داد که کودکانی که پدرانشان بیکار هستند مشکلات عاطفی اجتماعی-رفتار انحرافی و کاهش توقعات و انتظار از خود را بروز میدهند.

پدیده تحول شغلی در چند دهه اخیر باعث پیچیده تر شدن مقوله شغل و روابط انسان و محیط های کار شده و استرس شغلی یکی از مهمترین پیامد های این پدیده است. استرس شغلی را میتوان هرگونه پاسخ جسمانی یا روانی مضر دانست که هنگام سازگار نبودن فرد و توانایی های او با محیط شغلی حاصل می شود. در مطالعات متعدد صورت گرفته در زمینه تاثیر استرس شغلی بر سلامت روانی و رضایت شغلی، استرس شغلی بعنوان یکی از مهمترین عوامل به وجود آورنده ضایعات روانی معرفی شده است.

عامل دیگری که میتواند سلامت روانی را تحت تاثیر قرار دهد عزت نفس است. عزت نفس نقش بارزی در ظهور مجموعه ای از اختلال های روانی و مشکلات اجتماعی از قبیل افسردگی - بی اشتهایی عصبی -اضطراب - خشونت-سوء مصرف مواد و رفتارهای مخاطره آمیز ایفا میکند.

از دیگر عوامل موثر برسلامت روانی، هویت دینی و ملی در نوجوانان و جوانان میباشد. بر اساس پژوهش علیجانی(1385) بین هویت دینی و سلامت روانی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد و بر اساس تحقیق پاتر ارتباط معنی داری بین باورهای دینی و بهزیستی ذهنی دانشجویان وجود دارد. همچنین در پژوهش انجام گرفته توسط شریفی و شکرکن(1385) نگرش دینی با اضطراب - افسردگی و پرخاشگری رابطه منفی معنی داری دارد.

در مطالعه ای دیگر عوامل موثر بر سلامت روانی به این ترتیب ذکر شده اند: فقر- شکست در تحصیلات - زندگی در محیط فیزیکی نامناسب - سطح بالای عدم امنیت در جامعه(مثل خشونت - تصادفات)و مسایلی همچون حوادث منفی زندگی از جمله جدایی از والدین- از دست دادن کار یا مهاجرت اجباری که از عوامل اجتماعی هستند تاثیرات زیادی بر سلامتی روانی افراد دارند.

و در آخر به بحث سلامت روانی دانشجویان میرسیم: بدون شک ورود به دانشگاه مقطعی بسیار حساس در زندگی نیروهای کارآمد و فعال و جوان هر کشوری است و غالبا با تغییرات زیادی در روابط اجتماعی و انسانی آنان همراه می باشد. قرار گرفتن در چنین شرایطی غالبا با فشار و نگرانی توام بوده و عملکرد و بازدهی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. آشنا نبودن دانشجویان با محیط جدید در بدو ورود - عدم علاقه به رشته قبولی- ناسازگاری با سایر افراد محیط زندگی و کافی نبودن امکانات آموزشی- رفاهی- اقتصادی و دوری از خانواده از جمله شرایطی هستند که میتواند مشکلات و ناراحتی های روانی را در طول تحصیل برای دانشجویان بوجود آورد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار