نیاز فطری آدمی به پرستش قدرتی مافوق طبیعی و پروردگاری لایزال، همواره در تمامی ادوار حیات انسانی مشهود میباشد. چنین نیازی زمینه را برای پذیرش ادیان الهی آماده نموده و بستری همخوان با جهانبینی الهی را فراهم آوردهاست. شهرها و روستاها به عنوان اولین بسترهای زندگی جمعی تمدنهای بشری، متجلی روان خداجوی انسانها و تمایل به اتصال به مفهومی والاتر از زندگی نفسانی بوده است.
با تاکید بر کشور ایران، میتوان گفت اگرچه ورود دین مقدس اسلام مصادف با دوران حکمرانی ساسانیان بوده است، اما پیش از آن نیز مردم این زادبوم به پرستش مهر و آفتاب و مواردی از این دست میپرداختند. پس از ورود دین اسلام به ایران بدلیل روشنگر بودن این دین و ارزشهای والای انسانی آن، نه تنها زمینه برای پذیرش اسلام در اذهان مردم به سرعت فراهمشد، بلکه پایههای تجلی فرهنگ و جهانیبینی مردمی یعنی شهرها و ابنیه نیز دستخوش تغییرات شدند. چنین تغییراتی از تحولات جزئی در معماری و چارچوبهای شهری آغاز گردید.
بر این اساس، تئوری اسلام پس از ورود به ایران با پایههای شهری موجود ادغام شد. برخی نمادها همچون قرارگیری پرستشگاهها در شکل آتشکدهها در مرکز شهر و شکلگیری بازارها به عنوان قلب تجاری شهرها از پیش از ورود اسلام در تمدن ایران به چشم میخورد. پس از ورود اسلام به ایران، مساجد به عنوان شاخصترین نماد این دین مقدس، اولین بناهایی بودند که مورد توجه قرار گرفتند. مسدود نمودن سه سمت از چارسوی آتشکدهها و چارطاقیها، حذف آتش و آتشدان و تبدیل آنها به مساجد با قبلهگاه یگانه نخستین نمود کالبدی ادغام دین مقدس اسلام با خطوط معماری ایرانی بود.
در پی پذیرش روز افزون این دین در ایران، فرهنگ و هنر و در پی آن معماری و شهرسازی ایرانی به سمت تکامل و تعالی رفته و این طی طریق برگرفته از جهانبینی ناب اسلامی بود. تغییر خطوط ابنیه به منحنی و جایگزینی آن با خطوط منقطع کهن در ساخت و ساز، تاکید بر گنبد به عنوان نماد سیر به عالم بالا، استفاده از نقوش طبیعی و ممانعت از بکارگیری تصاویر چهرههای انسانی در بناهای مذهبی، شکلگیری مسیرهای عزاداری و سایر آیینهای مرتبط با اسلام، از مواردی به حساب میآیند که برگرفته از ورود اسلام به دیار ایران میباشند. ادغام ارزشهای والای اسلام با معماری غنی ایرانی و شکلگیری بسترهای الزامی این دین در شهرها و بناهای این کشور، نوع نابی از معماری و شهرسازی را خلق نمود که به عنوان معماری و شهرسازی ایرانی ـ اسلامی در طول ادوار شناخته و ارزش نهاده شده است.
بر این اساس، شناخت تئوری اسلامی، چرایی نمود آن در قالب چنین تغییراتی در همخوانی با هنر و معماری ایران و چگونگی تاثیرگذاری و تاثیرپذیری این دو مهم از یکدیگر ما را به شناخت پیشینه معماری و شهرسازی ایرانی ـ اسلامی رهنمون خواهد ساخت.