کد خبر: ۳۹۹۵۹
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۹ 27 May 2015

پراگماتیسم یا همان عملگرایی،امروزه سر لوحۀ سیاست خارجی همۀ کشورهای جهان،جز معدودی از آنها قرار گرفته است.جمهوری اسلامی ایران نیز با ملاحظات خاص خود آنرا در ذیل سه اصل «عزت»، «حكمت» و «مصلحت» مد نظر دارد. بر اساس این سه اصل بنیادین ،دستگاه ديپلماسي با درك تحولات پرشتابي كه بطور مرتب در ساختار روابط بين الملل اتفاق می افتد باید تدابير در برگيرنده منافع ملي را در آن رابطه ، همواره به روز نماید.

وضعيت چهارگانه اي كه در روابط بين الملل با عناوين «عادي»، «حساس» «بحران» و «جنگ» مطالعه مي شود ايجاب مي كند كه متوليان سياست خارجي، هر لحظه آمادگي مديريت بحران داشته باشند. بر این اساس برخی حرکتهای تاکتیکی ،نافی استراتژی سیاست خارجی نظام نیست و کسانی که دلواپسانه با بزرگنمایی آن وانمود می کنند که استراتژی سیاست خارجی دستخوش تغییر گشته است،خود نیز بیش از همه به اهداف سیاسی اظهاراتشان واقفند ،اما خوب است بدانند که مخاطبان آنها نیز بی خبر از آن اهداف نیستند.

آنها هم به خوبی می دانند که گوهر روابط بين الملل برخلاف سياست داخلي «آنارشيكـ» و هرج و مرج گونه است. در تقابل حاكميت ها بر سر منافع ملی، هيچ رابطه اي، مستحكم و همیشگی نیست. در اين عرصه برخلاف سیاست داخلی كه ده درويشي در گليمي مي ‌خسبند، دو پادشاه در اقليمي نمي گنجند.

در عرصۀ روابط بین الملل ، دوست و دشمن ثابت وجود ندارد، بلكه منافع ملی ثابت وجود دارد كه دوستان و دشمنان هر کشور بر مبنای آن تعیین می شوند. ذهن دستگاه ديپلماسي،بايد بطور همزمان صدها متغير را آناليز کند تا مقصد و مقصود مورد انتظار حاصل آید. از طرفی زمان، بصورت دلخواه در اختيار يك ديپلمات نيست.

سالهاست که قواعد سنتی قرن بیستمی روابط بین الملل به هم خورده است ،اما هنوز نقش هژمونوتیک برای هیچ قدرتی به صورت مطلق بوجود نیامده است. آمريكا با بر نتابیدن چنین وضعیتی، کماکان مدعي اسقرار نظم مورد نظر خود با تفسیری برتری طلبانه است. اما با این همه تقابل و تضاد منافع،کی بر آید این مراد او بگو ...؟

ما در زمینه سیاست خارجی به طور مرتب با موضوعات مختلفي از قبيل تروريسم، تقابل ضمنی شرق و غرب،حرکتهای افراط گرایان منطقه ای، رويكرد سياست خارجي آمريكا در خاورميانه، مسائل ژئوپولیتیک خلیج فارس ، نقش ناتو در خاورميانه، رژيم حقوقي درياي خزر، رویکرد خصمانۀ کشورهای حاشیه خلیج فارس به مذاکرات هسته ای ایران،منش ماهیگیرانۀ روسیه از آب گل آلود منطقه،نقش بحران آفرین رژیم صهیونیستی، عربستان و دهها و صدها متغیر کوچک و بزرگ مواجه هستیم كه تفصيل آنها در حجم مختصر فعلي ممکن نیست.

اما حاصل همه آنها در برگيرنده اين مفهوم است كه ايران به عنوان كشوري وسيع با موقعيت ژئواستراتژيك يك کنشگر پرقدرت و تمام عيار منطقه ای و بين المللي است و يك لحظه هم نمی تواند و نباید از پویایی سياست خارجي خود غفلت نماید.

طبيعي است كه تهران نمي تواند اجازه دهد برتری طلبیهای واشنگتن ،مسکو و هر کشور دیگر به نحو دلخواه آنها در منطقه اعمال شود. كار ديپلماسي در اين تقابل، مواجهه با فرصتها و تهديد هاست كه مرتباً تهديدها را به فرصت تبديل كند و از فرصتها بيشترين بهره برداري را انجام دهد. عكس اين حركت ، آفت سياست خارجي هر كشور است .

فرصت وتهدید، بازی پیچیده ای در سیاست خارجی است و خود امریکا هم در این بازی، همیشه برندۀ مطلق نبوده است. آن کشور بعد از واقعه يازده سپتامبر تهديد به وجود آمده از حمله به برج دوقلوی جهانی را با حمله به افغانستان، به فرصت تبديل نمود و اجماع جهاني را با خود همراه ساخت اما همين فرصت به دليل زياده طلبي، در عراق به تهديد تبديل شد.

بنابراين دقت و سرعت در تصميم گيري درست ،حرف نهايي را در این عرصه مي‌زند. همين امر ريسك تصميم گيري را بالا مي‌برد. مذاكره در صحنه سياست خارجي با مذاكره در صحنه سياست داخلي تفاوت قابل ملاحظه با هم دارند و هر كدام زبان متفاوت از هم دارند. دستگاه ديپلماسي بايد توان پيش بيني رخدادهاي بين المللي را قبل از وقوع آن داشته باشد و نسبت به آن مديريت بكند. از اين مديريت در مراحل حساس بنام «مديريت بحران» ياد مي‌شود.

با در نظر گرفتن این حساسیت، پشتیبانی از دستگاه دیپلماسی کشور در برهه کنونی یک وظیفه ملی و همگانی است.

مالك رضايي

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار