یک نوحهخوان پیشکسوت گفت که ۲۵ سال نوحه جمع کرده و برای پیدا کردن نوحههای «مشکین» به هر جایی سر زده است؛ حتی یکبار بهمدت دو سال به دارنده نوحهها شیرینی میداده، تا اینکه نسخهای از نوحهها را گرفته است.
مجید سبزعلی، نوحهخوانی قدیمی است که نادر مشایخی - موسیقیدان و رهبر ارکستر - او را معرفی کرد.
وقتی خبرنگار به سراغش رفت تا درباره سبک نوحهخوانیاش توضیح دهد، با اطلاع یافتن از فرد معرفیکننده، بدون مقدمه گفت: در سال ۱۳۹۳ مجلس یادبودی برای هنرمندان در تالار ایوان شمس برپا بود که از من هم دعوت کرده بودند تا نوحهخوانی کنم. بعد از تمام شدن برنامه، آقای مشایخی به من گفت با وجود اینکه در تهران به دنیا آمده و بزرگ شدهام، اما تا به حال چنین چیزی را نشنیده بودم.
حاج حسین بابا مشکین؛ مبدع «زمینهخوانی»
سبزعلی در ادامه توضیح داد: نام سبک نوحهی من «زمینهخوانی» است و قدمت آن به اواخر دوره سلطنت ناصرالدینشاه قاجار میرسد. «حاج حسین بابا مشکین» که اصلیتش قزوینی بود، ولی در تهران به دنیا آمد، این سبک را ایجاد کرد. او بنیانگذار تصنیف در ایران و رفیق «عارف قزوینی» بود. طبق تحقیقات من، «عارف» روضهخوان و «مشکین» تصنیفساز بود.
او اظهار کرد: حاج حسین مشکین ابتدا نقال بود و به گفتهی خودش، بعد از سردمخوانی (که امروزه به آن مشاعره هم میگویند) با سبک و آهنگ موسیقی ایرانی، نوحه ساخته است. همچنین مشکین مخترع سینهزنی یک دستی با دستگاه موسیقی بود. ابداعهای او هنوز هم تازگی دارد.
اجرای «زمینهخوانی» با چند دستگاه موسیقی
این نوحهخوان گفت: بعد از مشکین، هیأت بزازهای تهران «حاج مرزوق» را از کربلا آورد. «حاج مرزوق» چارپایهخوانی میکرد. پس از او «حاج اکبر ناظم» (که به آنها راستهخوان میگفتند) از مرزوق یاد گرفت و هنوز هم برخی هیأتها، از سبک حاج مرزوق استفاده میکنند. سبک نوحه «ناظم» دوبند است، اما نوحه «زمینهخوانی» هشت صفحه است و در آن، دستگاههای مختلف موسیقی عوض میشود. هر کدام از نوحههای او در یک دستگاه خوانده میشود و به همین خاطر، ماندگار است؛ اما در سبک راستهخوان، هر سال میگویند که روش سال قبل قدیمی شده است.
سبزعلی درباره سینهزنی هم به خبرنگار ایسنا توضیح داد: سینهزنی راسته، عام است و همه میتوانند آن را بزنند؛ اما سبک ما، میاندار مخصوص دارد. ممکن است در یک جا، سه ضرب و در یک جا، پنج ضرب بخورد، یک جا هم سوال و جواب دارد و تنوع آن زیاد است. تا کسی کار را از نزدیک نبیند، نمیتواند بگوید که چیست.
او در ادامه، به نقل از یک پیرغلام، این روایت را بیان کرد: مشکین به دعوت ناصرالدینشاه به قصر او رفت. شاه به او گفت که مشکلی دارم، برای من پردهخوانی کن. او نقالی کربلا را کرد و ناصرالدینشاه منقلب شد. پس از یک مدت، شاه دوباره مشکین را احضار کرد و گفت، گرهی که به کارم بود، حل شد. برایت چه کار کنم؟ او پاسخ داد، خانه و باغ نمیخواهم یک اسب و مقداری پول به من بده تا به کربلا بروم.
۶۰ سال جستوجو برای پیدا کردن یک نوحه!
سبزعلی با اظهار تاسف از اینکه بهخاطر گسترده شدن تهران، بیشتر پاتوقهای این سبک از بین رفته و امروزه فقط در حرم حضرت شاهعبدالعظیم این سبک اجرا میشود، افزود: قدیمیها نوحههای مشکین را با سختی گیر میآوردند و بهدست کسی نمیدادند، چون میترسیدند نوحهها دست افرادی بیفتد که نتوانند حق مشکین را ادا کنند. آنها میگفتند این نوحهها باید در دستگاهش خوانده شود. یک فردی که نزدیک به ۹۰ سال سن داشت و میاندار این سبک بود، نزد من آمد و گفت، دنبال یک نوحه از مشکین در دستگاه «زنگ شتر» میگردم، درپی خانه و پول نیستم، اما ۶۰ سال است که بهدنبال این نوحه میگردم. من به او گفتم که این نوحه را دارم.
فروختن تخمه در کاغذهای نوحه!
او درباره خودش نیز گفت: من به مدت ۲۵ سال، نوحه جمعآوری میکردم؛ هر جایی که اثری از نوحههای مشکین بود، پیدا و برای داشتن آنها حتی التماس میکردم؛ یکبار هم دو سال شیرینی به جایی میبردم تا نوحهها را به من دادند. یک جای دیگر، پدرشان که نوحهها را جمع کرده بود، فوت شده بود و پسرانش در کاغذ نوحهها تخمه میریختند و میفروختند.
وی با بیان اینکه پدرانی که این نوحهها را میدانستند، فوت کردند و بچههایشان هم این کاره نبودند، اظهار کرد: ما آنها را جمعآوری کردیم و نگذاشتیم از بین بروند. این سبک آنقدر مظلوم است که هنوز هم در تلویزیون نشان داده نمیشود. یک فیلم مستند درباره آن ساختند، اما به سراغ تکیهها و کسانی که در این راه استخوان ترکاندهاند، نیامدند.
سبزعلی روایت دیگری را به نقل از واسطهای اینگونه بیان کرد: یکبار محمد مدبر - نقاش قهوهخانهای - به دیدن حاج حسین مشکین که خود بنیانگذار «زمینهخوانی» است، رفت و دید که از انگشتان او خون میچکد و بدون مضراب در حال نواختن تار است. دلیلش را پرسید و پاسخ شنید که در حال ساختن نوحه علیاکبر هستم، در کربلا آهن (شمشیر) بسیار به کار رفت، این چند قطره خون ما، چه قابل است؟ مدبر هم از مشکین یاد گرفت و برای کشیدن صحنهای از علیاکبر، تابلو نقاشی خود را به خون دستش آمیخته کرد.
لطفا نوحههای اصیل را حفظ کنید
این نوحهخوان در پایان سخنانش، درخواست خود را از مسئولان اینگونه مطرح کرد: اگر مسئولان میخواهند نوحههای قدیمی برای نسلهای دیگر نیز بمانند، کتاب شعرهای مشکین را دوباره چاپ و نوحهها را ثبت و ضبط کنند. کتاب شعرهای او که بخشی از فرهنگ کشور ما است، حدود ۸۰ سال پیش چاپ شد و امروز میگویند دیگر آن را چاپ نمیکنیم. این کار بودجه میخواهد و انجام آن در توان ما نیست.
منبع:ایسنا