تابناک رضوی به نقل از جام نیوز: در زير به ۱۰ نکتهاي اشاره ميکنيم که هر مردي بايد درمورد زنان بداند.
1) شهودي هستند.
مردها ميتوانند خيال خود را راحت کنند که زنان ميتوانند به راحتي ذهنشان را بخوانند. اما درک و بصيرت زنان بيشتر از اينکه جادويي باشد، بيولوژيکي است.
در طول مسير تکامل انسانها، زنان براي توانايي که در زنده نگه داشتن بچهها داشتند، که شامل برآوردن نياز غذايي، گرمايشي، تربيتي و امثال آن ميشود، انتخاب شده بودند.
اين يکي از دلايلي است که توضيح ميدهد چرا زنان نتايج بسيار بهتري در تستهايي که نيازمند درک اشارات غيرکلامي باشد، کسب ميکنند. زنان نه تنها ظاهر فيزيکي افراد را بهتر به خاطر ميسپارند، بلکه اشارات غيرکلامي که در حالات صورت، اندام و لحن صدا نشان داده ميشود را درک ميکنند.
اما اين مهارت فقط محدود به بزرگ کردن فرزند نيست. زنان عمدتاً از آن استفاده ميکنند تا بگويند رئيس، شوهر يا حتي غريبه ها چه در سر دارند.
2) از خشونت دوري ميکند.
موقعيتهاي استرسزا در مردان واکنش جنگ و گريز ايجاد ميکند اما محققان نشان دادهاند که زنان بعد از حس کردن يک تهديد، به طور غريزي واکنش تمايل يا دوستي را از خود نشان ميدهند. اين يعني براي ايجاد اتحاد استراتژيک، از واکنش فيزيکي خودداري ميکنند.
زنها بخاطر وابستگي بيشتر بچهها به بقاي آنها، طوري رشد يافتهاند که از خشونت دوري کنند. (در دوران باستان، مردان پيشينيان ما، براي منتقل کردن ژن خود، فقط بايد رابطهجنسي برقرار ميکردند اما زنان بايد تا به دنيا آمدن بچه و بزرگ کردن آنها زنده ميماندند.)
اينطور نيست که زنها خشن نباشند، طريقه خشونتورزي آنها متفاوت است. آنها روشهاي غيرمستقيمتري را براي رويارويي انتخاب ميکنند.
3) به طرز متفاوتي به درد و اضطراب واکنش ميدهد.
مطالعات تصويري مغز طي ۱۰ سال گذشته نشان داده است که مغز زنان و مردان به درد و ترس به طرز متفاوتي واکنش ميدهند. و مغز خانمها حساستر از آن يکي است.
مغز خانمها نه تنها دربرابر استرسهاي بسيار کوچکتر هم حساس است بلکه ميتواند به سطوح بالاتري از استرس هم عادت کند.
حساسيت استرس ميتواند فوايدي در بر داشته باشد: پراکندگي وضعيت ذهني فرد را برطرف کرده و آن را متمرکزتر ميکند. اما اگر اين اضطراب مدت زمان بيشتري طول بکشد، ميتواند مخرب باشد.
يافتههاي اين مطالعات ميتواند توضيح دهد که چرا خانمها بيشتر در معرض افسردگي، اختلال استرس پس از سانحه و ساير اختلالات اضطرابي قرار دارند.
4) از کشمکش و مشاجره متنفر است (از بيمحلي، بيشتر).
براي جلوگيري از کشمکش و مشاجره، در طول سير تکامل انسان، زنان بيش از اندازه حساس به اشارات ميانفردي شدهاند، وضعيتي که زنان را نسبت به اين برخوردها بيطاقت ميکند.
جريان شيميايي که در طول يک مشاجره به مغز زنان هجوم ميآورد — مخصوصاً در مشاجراتي که با افراد نزديک دارند — درست مثل حمله يک بيماري.
احتمالاً بخاطر توانايي بالايي که در خواندن فکر آدمها دارند، حرف نزدن و واکنش ندادن برايشان غيرقابلتحمل است. براي خانمها يک جواب منفي بسيار بهتر از جواب ندادن است.
5) بارداري تاثير قابلتوجهي بر فکر او دارد.
در هشت ماهه اول بارداري، ميزان پروژسترون تا ۳۰ برابر ميشود و همين باعث ميشود که خانمها شديداً آرام شوند. پروژسترون يک داروي خوابآور بسيار قوي است.
طبق مطالعهاي که در سال ۲۰۰۲ انجام گرفته است، مغز زنها در دوران بارداري جمع ميشود و تقريباً ۴ درصد کوچکتر از زمان عادي او ميشود (نگران نباشيد، تا شش ماه بعد از وضعحمل به حالت عادي برميگردد).
اينکه بارداري باعث ميشود زنها به طرز متفاوتي فکر کنند يا نه مسئلهاي بحثانگيز است — يک مطالعه اخير مشکلات حافظه را به هومونهاي بارداري مرتبط دانسته است — اما بعضي محققان عنوان کردهاند که اين تغييرات، مدارهاي مغزي را آماده ميکند که رفتار مادرانه را هدايت ميکند.
محققان دريافتهاند که اين مدارها بعد از تولد ايجاد ميشوند. بغل کردن يک بچه، هورمونهاي مادرانه ترشح ميکنند، حتي در زناني که تابحال باردار نشدهاند.
6) مادر بودن اثر قوي بر مغز او دارد.
تغييرات جسمي، هورموني، احساسي و اجتماعي که بلافاصله بعد از به دنيا آوردن فرزند، زنان با آن روبهرو ميشوند، ميتوانند يک عمر طول بکشد. چون همه چيزهاي ديگر تغيير کردهاند، براي اينکه تا حد ممکن قابلپيشبيني باشد، به همه چيزهاي ديگر نياز دارد، ازجمله شوهرش.
در طول سير تکامل، پيشينيان ما به ندرت مادراني تمام-وقت بودهاند زيرا هميشه کساني براي کمک کردن به بچهداري در خدمت داشتهاند. و يک مادر نهتنها براي بخاطر خودش بلکه بخاطر فرزندش، به حمايت قابلتوجهي نياز دارد.
تحقيقات نشان ميدهد که توانايي مادر براي اينکه بتواند نيازهاي فرزندش را به طور کامل برآورده کند، ميتواند بر رشد سيستم عصبي و روحيات فرزند او تاثير داشته باشد.
يکي از راههايي که مادر جهان، طبيعت، به او در اين راه کمک ميکند، شيردهي است. مراقبت از فرزند باعث ميشود مادران با استرسهاي زيادي دست و پنجه نرم کنند(استرس زياد ميتواند بر قدرت شيردهي آنها تاثير داشته باشد).
حتي در يک تحقيق مشخص شد که شيردهي از کوکائين هم براي مغز زن شاديآورتر است.
7) براساس چرخه عادت ماهيانهاش، هر روز تغيير ميکند.
مشکلات قبل از عادتماهيانه، بيشتر از ۸۰ درصد از خانمها را تحتتاثير قرار ميدهد. اما خانمها هر روز ماه تحت تاثير اين چرخه ماهيانه هستند.
سطح هورمونها به طور منظم در مغز و بدن خانمها تغيير ميکند، ظاهرشان، سطح انرژيشان و حساسيتشان را نيز دستخوش تغيير ميکند.
حدود ۱۰ روز بعد از شروع عادتماهيانه، درست قبل از تخمکگذاري، زنان احساس شادي بيشتري ميکنند. ناآگاهانه لباسهاي جذابتري ميپوشند، چون سطح بالاي استروژن و تستوسترون او را به پيدا کردن فرصتهاي جنسي بيشتر در طول اين دوران باروري ترغيب ميکنند.
يک هفته بعد از آن، پروژسترون آنها افزايش مييابد، هورموني که درست مثل واليوم ميماند و باعث ميشود زنان فقط دوست داشته باشند با يک فنجان چاي و يک کتاب در تختخواب زير پتويشان بروند. هفته بعد از آن، پايين آمدن پروژسترون، موجب آسيبپذيري و حساسيت بالاي خانمها ميشود.
روحيه اکثر خانمها، ۲۴-۱۲ ساعت قبل از شروع عادتماهيانه، به بدترين وضعيت خود ميرسد.
8) دوبار دوران نوجواني را تجربه ميکند.
هيچکس دوست ندارد دوباره نوجواني را تجربه کند. تغييرات ظاهري و هورموني که اين دوران در ما ايجاد ميکند، نهتنها ناراحتي ظاهري و روحي برايمان فراهم ميکند بلکه سوالات زيادي از اينکه که هستيم و چه ميکنيم در ذهنمان ايجاد ميکند.
اما خانمها در سنين قبل از يائسگي وارد يک نوجواني دوم ميشوند. اين دوران از سن حدود ۴۳ سالگي شروع شده و در ۴۷ يا ۴۸ سالگي به اوج خود ميرسد. (هورمونهاي مردان نيز با بالا رفتن سن تغيير ميکند اما نه به اندازه خانمها).
علاوه بر نامنظم شدن عادت ماهيانه و گٌرگرفتگيها، هورمونهاي زنان در طول اين دوران آنقدر متحول ميشود که به اندازه يک نوجوان دمدميمزاج ميشوند.
طول اين دوران از دو تا نه سال ممکن است طول بکشد و در اکثر خانمها تا ۵۲ سالگي به اتمام ميرسد.
9) در سنين ميانسالي، عاشق خطر کردن ميشود.
وقتي آن تغيير به اتمام ميرسد، و بدن او وارد دوران «پيشرفته» خود ميشود، مغز زنانه دستخوش دومين تغيير خود ميشود. بااينکه مردها با بالا رفتن سنشان، علاقه بيشتري به روابط خود پيدا ميکنند، زنان در اين دوران آماده خطر کردن ميشوند — مخصوصاً اگر آشيانهشان خالي باشد.
هنوز هم دوست دارد به ديگران کمک کند اما تمرکز او از خانواده کنونياش به جامعه منتقل ميشود. او بعد از سالها مراقبت از ديگران، حالا تمايل بيشتري براي رسيدگي به خودش و کارش پيدا ميکند.
براي خيلي از خانمهاي بالاي ۵۰ سال، اين دوران توام با شور زندگي و تمايل به ماجراجويي خواهد بود.