دکتر رضا مهدی
عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
اشاره:
آنچه از نظر می گذرانید، چکیده ای از یک پژوهش است که به اندیشکده آموزش و
پرورش عصر ایران رسیده است. بررسی و ارایه راه حل برای خروج آموزش و پرورش
کشور از بحران بی کیفیتی از اولویت های اندیشکده است.
نتایج
مجموعه مطالعاتی که طی سالیان اخیر با مشارکت دانشجویان علوم تربیتی
دانشگاه شهید بهشتی انجام شده و تجربه زیسته، نشان میدهد که در کمال تأسف،
نظام آموزش و پرورش ایران در محاصره پنج نیروی مخرب و خطرناک است که در
این نوشته، این فشارها و نیروهای آسیبزا به اختصار معرفی شدهاند. /م
1-
توقعات و انتظارات نامناسب و غیر واقعبینانه خانوادهها و والدین از
فرزندان خود که دانش آموزان را به رشتههای علمی و مسیرهای شغلی خاصی هدایت
میکند که با استعداد و علایق خود دانش آموزان همخوانی نظام مند مثبتی
ندارد.
این فشار و نیروی مخرب در ادامه مسیر زندگی، تمام هستی دانش آموزان را با مخاطره مواجه میکند.
2- سد
کنکور و هدایت ناصواب دانش آموزان به سمت مهارت و تمرین تستزنی و
چشمپوشی از دانش افزایی و کسب مهارتها و قابلیتهای مورد نیاز برای زندگی
عادی و بههنجار.
بر اثر این نیرو و فشار مخرب، دانش آموزان از روزهای
ابتدایی ورود به مدرسه، درک مفاهیم و یادگیری عمیق و مسئلهمحور را با
یادگیری سطحی و رفع تکلیفی و تستزنی معاوضه می کنند.
3- تنگناهای
فزاینده و دائمی مالی و مسائل و مضایق ناشی از آن که نظام آموزش و پرورش
را به یک سازمان هزینهای دائما بدهکار تقلیل داده و اکثر وقت اغلب مدیران
نظام آموزشی صرف تأمین مالی و رفع مسائل مالی میشود. این فشار مخرب، تجلی و
تصویر بیرونی نظام آموزش و پرورش و تأثیرپذیری دانش آموزان و خانواده ها
را نیز به حداقل ممکن میرساند.
4-
فشار ناشی از حافظهمحوری و کهنگی و ضعف روشهای یاددهی- یادگیری که هر
گونه ابتکار و اندیشه را در مسیر توسعه همهجانبه ذهنی، عملی، فنی، بدنی و
حتی دینی را از دانش آموزان سلب میکند.
5- بیکاری
جوانان و عدم امکان دسترسی آسان به فرصتهای مناسب شغلی که موجب هدایت
ناخواسته دانش آموزان و حتی خانوادهها به ادامه تحصیل دانش آموزان در
دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی میشود. متأسفانه این نیروی مخرب حتی در
دوره تحصیلات دانشگاهی نیز دانشجویان را رها نکرده و موجب ادامه سلسلهوار
تحصیلات تا آخرین مدرک تحصیلی ممکن میشود.