علی صالحآبادی در سرمقالهی روزنامهی ستاره صبح نوشت: سال ۸۳ فرارسید و مجلس هفتم که تا آن زمان «اصولگراترین مجلس» پس از انقلاب بود شکل گرفت. این مجلس با شعارهای ارزشی مثل «ایران را ژاپن اسلامی میکنیم» و «مدل رشد اقتصادی چینی را در ایران میآوریم» و… بر سرکار آمدند. برای نمونه اینها «طرح تثبیت قیمت ۹ قلم کالا ازجمله بنزین» را که طرح غیرکارشناسی بود تصویب کردند؛ طرحی که تاکنون کسی حاضر نشده از آن دفاع کند، اما طراحان این طرح را عیدی برای سال ۸۴ ایرانیها اعلام کردند.
به فاصله یک سال بعد این مجلس و همفکرانش خیز برداشتند تا پاستور را نیز به چنگ خود درآورند. این اتفاق با شعارهای «آوردن پول نفت بر سر سفره مردم و مبارزه با فساد، نابرابری و ایجاد عدالت و…» محقق شد و محمود احمدینژاد رئیسجمهور شد؛ اما در فاصله سالهای ۸۴ تا ۹۲ در عمل و به روایت آمارها سفره مردم کوچک شد و ارزش پول ملی حدود ۴۰۰ درصد سقوط کرد. فساد هم در این دوره بهگونهای رشد کرد که ماجرای فساد ۳۰۰۰ میلیاردی و… اتفاق افتاد و بعدها دو معاون و رئیس دفتر رئیسجمهور به اتهام فساد روانه زندان شدند و گفتنیهای دیگر.
این در حالی بود که در فاصله سالهای ۷۶ تا ۸۴ در دولت اصلاحات میانگین رشد سالانه اقتصادی حدود ۵ تا ۷ درصد، قیمت دلار ۷۵۰ تومان تا ۸۵۰ تومان بود و مهمتر اینکه خاتمی در دوم شهریور ۸۴ خزانه دولت را با حدود ۱۵ میلیارد دلار به دولت اصولگرا تحویل داد.
اصولگراها پس از مجلس هفتم کماکان اکثریت مجالس هشتم، نهم و دهم را در اختیار داشتند تا نوبت به مجلس یازدهم رسید که در فضای سرد و سرخوردگی مردم از صندوق رأی، این مجلس، با رأی حداقلی شکل گرفت. این مجلس با توهین به وزیر خارجه و حرکات هیجانی آغاز به کار کرد، شگفت آنکه درحالیکه مجلس ابزار «استیضاح» را در اختیار دارد، تازهواردها در اقدامی عجیب اختیار برخورد با وزیر نفت را از خود سلب کردند و یکبار ۱۱۲ و بار دوم ۲۰۰ نماینده طی دو نامه از سران قوا خواستند تا کلیدیترین وزیر کابینه که عملکردش قابل دفاع است و در نزد مردم هم جایگاه دارد، برکنار کنند. همچنین طرحهایی مثل سؤال از رئیسجمهور و تغییر نام فرودگاه بینالمللی مهرآباد و… را مطرح کردند اما تیرشان به سنگ خورد و اتفاقی نیفتاد. نمایندگان در اقدامی دیگر اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری را در دستور کار قراردادند و شرط و شروطی را برای رئیسجمهور تعیین کردند که مغایر قانون اساسی است که میگوید رئیسجمهور باید جزو «رجال مذهبی و سیاسی» باشد. معنا و مفهوم این دو واژه این است که کاندیدای ریاست جمهوری باید سیاستمدار و شناختهشده و به مسائل دینی نیز آشنا و پایبند باشد و مردم با شنیدن نام کسانی که این دو صفت را دارند بیدرنگ در ذهنشان تداعی شود که کاندیدای ریاست جمهوری هم رجل سیاسی و هم رجل مذهبی است، نه مثل احمدینژاد و قالیباف که نه رجال سیاسی بودند و نه رجال مذهبی.
در فرازی دیگر از طرح آمده که فرماندهان کنونی و سابق نیروهای نظامی و انتظامی میتوانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند، شگفت آنکه طراحان این طرح که مدعی پیروی از امام خمینی هستند، اگر نظرات بنیانگذار جمهوری اسلامی را در مورد عدم دخالت نظامیان در سیاست خوانده بودند، چنین قیدهایی برای کاندیداهای ریاست جمهوری نمیگذاشتند. حال که اصولگراترین مجلس پس از انقلاب شکلگرفته است اینان خیز برداشتهاند تا اصل ۱۱۵ قانون اساسی را به نفع خود تفسیر کرده و رجال مذهبی و سیاسی را کمرنگ کنند. عدد ۱۰۰، ۱۰۰۰ و … در فرهنگ ایرانیها و دیگر مردم جهان جایگاه ویژهای دارد در ورزش هم دو ۱۰۰ متر و… وجود دارد. در غرب بهویژه ایالاتمتحده اصطلاح First hundred days رایج است. در این کشور عملکرد دولت و کنگره پس از ۱۰۰ روز از سوی کنشگران و رسانهها زیر ذرهبین قرار میگیرد. نویسنده پسازاینکه دولت نهم در روز دوم شهریور ۸۴ شروع به کارکرد عملکرد ۱۰۰ روزه این دولت را بررسی و در سرمقاله روزنامه همبستگی چاپ کرد و پیشبینی کرد چون این دولت در ۱۰۰ روز اول برای مسائل کشور بیبرنامه بوده و رفتار هیجانی داشته است، بنابراین در ۱۳۶۰ روز باقیمانده در به همان پاشنهای خواهد چرخید که در ۱۰۰ روز اول چرخیده است.
اکنون این پیشبینی را برای مجلس یازدهم به دلیل اینکه در ۱۰۰ روز اول رفتار هیجانی داشته و فاقد استراتژی بوده دارد و میتوان پیشبینی کرد و گفت که در ۱۳۵۰ روز باقیمانده از عمر این مجلس در به همان پاشنهای خواهد چرخید که در ۱۰۰ روز اول این مجلس چرخیده است. به باور نگارنده ماجرای انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ ممکن است در سال ۱۴۰۰ تکرار شود و رئیس جمهور منتخب همسو و همگرا با اصولگراترین مجلس پس از انقلاب باشد.