امروز را میتوان روز حمله روزنامههای حامی طیف اصلاحطلب به سخنان اخیر احمدینژاد در جمع هوادارانش نامید؛ هرچند همچنان اختلافات در تفسیر توافق وین میان روزنامه ها با گرایشهای مختلف موج می زند!
در این میان، موضوع اقتصاد پساتوافق نیز یکی از دغدغه های جدی روزنامه های این روزهاست. در ادامه میتوانید روایت تابناک از مهمترین مطالب روزنامههای شنبه، دهم مرداد ماه را مرور کنید.
«رونامه آفتاب یزد» در تیتر یک امروز خود، به سفر احتمالی آقای روحانی رئیس جمهور کشورمان به مجمع عمومی سازمان ملل پرداخته و در گزارشی با تیتر «دیدار اوباما و روحانی در سازمان ملل» می نویسد: «حال پس از توافق مهم هسته ای پس از کشوقوسهای فراوان زمزمه های ملاقات رؤسای جمهور آمریکا و ایران به گوش میرسد. به نظر می رسد، زنگ آغاز این گمانه زنی ها را برخی رسانه های غربی زده اند. دیروز در محافل رسانه ای این گمانه زنی به نقل از گاردین مطرح شد و دست به دست چرخید. این رسانه نوشت: «رؤسای جمهور آمریکا، ایران، روسیه، فرانسه و چین به عنوان سخنرانان روز اول مجمع عمومی سازمان ملل تعیین شدند. حسن روحانی، باراک اوباما، ولادیمیر پوتین، ژی جینپینگ و فرانسوا اولاند، قرار است همگی در یک روز در مقر سازمان ملل در نیویورک برای بیان دیدگاههای خود از دورنمای ژئوپلیتیک دورهای جدید سخنرانی کنند.
به نوشته این روزنامه چاپ انگلیس، این نخستین حضور مشترک حسن روحانی و باراک اوباما، رییس جمهور ایران و همتای آمریکاییاش پس از توافق اخیر هستهای در وین خواهد بود که به ادعای این روزنامه، انتظارات شدیدی درباره احتمال دیدار دو رییس جمهور وجود دارد.»اگرچه این رسانه دلیل محکمی غیر از همزمانی برای احتمال این دیدار مطرح نکرده است اما به نظر می رسد خبر فوق قابل تامل است.در واقع از آنجایی که فی الحال تابو مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا در مسأله هسته ای شکسته شده است، دور از ذهن نیست که روسای جمهور دو کشور نیز برای باقی مسائل بین ایران و آمریکا ملاقات و گفتوگو نمایند. ضمن آنکه دو طرف در جریان مذاکرات هسته ای گفته بودند در صورت آنکه این مذاکرات فرجام مثبت و خوشایندی داشته باشد این احتمال وجود دارد که تهران و واشنگتن در مورد موضوعات دیگر هم که اختلاف وجود دارد پای میز مذاکره بنشینند؛ بنابراین حال که ایران و آمریکا موفق شدند به همراه قدرت های دیگر به توافق بزرگ هسته ای برسند اینکه روسای جمهور دو کشور ایران و آمریکا روبروی هم بنشینند نباید موضوع آنچنان غریب و دوری به نظر برسد.از سوی دیگر در جریان حضور حسن روحانی رییس جمهور کشورمان در سازمان ملل و کشور آمریکا در سال 1392 رییس جمهور آمریکا با توجه به عرف دیپلماتیک با رییس دولت ایران تماس تلفنی گرفته و با یکدیگر گفتوگویی کوتاه انجام می دهند؛ هر چند آن گفتگوی کوتاه اعتراض های بلند مدتی در داخل را به همراه داشت اما به عقیده ناظران آن گفتوگوی کوتاه خود می تواند زمینه ساز شکستن تابوی ملاقات دو رئیس جمهور شود.اکنون گمانه زنی ها در این زمینه آغاز شده و امکان اینکه تابوی دیگری در دولت حسن روحانی شکسته شود وجود دارد».
«روزنامه قانون» در گزارشی با تیتر «مقتل خواني احمدي نژاد براي دولتش!» به سخنان اخیر احمدی نژاد در جمع هوادارانش پرداخته و مینویسد: «اين همايش در دو نوبت صبح و بعدازظهر اجرا شد و احمدينژاد به عنوان سخنران اصلي اين مراسم پشتتريبون رفت. وي كه شرایط خود را با واقعه کربلا قياسميكند و به دنبال مظلوم نمايي براي گريز از اتهامات وارده است،مدعيميشود:« امروز هرکس در وجودش انگیزه نادرستی دارد، بهانه ای پیدا میکند برای هجمه و توهین به دولتهای نهم و دهم،
هر کس هر چه در دست دارد میزند، یک نفر سنگ و دیگری لگد میزند، یکی با شمشیر و دیگری با نیزه میزند، در واقع از ۶ جهت هجوم آورده اند».
احمدينژاد كه در 8سال رياستش نشان داد، فرار رو به جلو و فرافكني را خوب ياد گرفته است، بدون اشاره به فسادهاي افشا شده از دولتش ادعا كرد: « علت اصلی هجمهها و فشارهای وارده به دولتهای نهم و دهم ایستادگی بر مبانی انقلاب و کوتاه نیامدن از آرمانهاست!»
ما و دعوا!؟
احمدينژاد كه بارها در صحبتهاي خود با بياحترامي به افراد و افشايزندگي شخصيديگران كار خود را پيشميبرد، مدعياست:«ما اهل دعوا و فحاشی نیستیم، این اعمال متعلق به عقب افتادههای تاریخ است، ما به کسی جز آمریکا هجمه نمیکنیم. امام و رهبری فرمودند حواستان باشد که با چه کسی طرفیم، معلوم است که خیلیها را دشمن جلو میاندازد و برخیها هم به انگیزهها و بهانههای مختلف وارد میشوند اما نباید فراموش کرد که دشمن ما آمریکاست.هر بار که شبکههای استکباری را باز میکنیم و میبینیم مشغول فحاشی به ما هستند، خدا را شکر میکنیم، آنها تصور میکنند که ما از این مسئله ناراحتیم در حالی که خدا را به سبب دشمنی آنان سپاسگزاریم».
احمدينژاد عوض شده است!؟
اين ادعاهاي احمدينژاد همانطور كه 8سال ادامه داشت، پاياني نيز ندارد و قرار است تكرار شود.او در ماههاي آينده با سفر به استانهاي ديگر كشور ميتينگهايي را با همين محور برگزار خواهد كرد و نيروهاي خود را براي سالهاي آينده به خط ميكند. فرديكه در طول 8 سال رياستجمهوریاش به تعداد انگشتان دستانش هم به مجمعتشخيصمصلحتنظام نرفت اين روزها،هرهفته اولين نفر در مجمع حاضر است، او كه در 8سال رياستشبر دولت به مشكلات خانواده شهدا و جانبازان بياهميت بود حال در مراسمهاي مختلف كه عطرشهدا دارد، حاضر ميشود، احمدينژادي كه در تصميمات كشور و دولت براي فكر و ايدههيچكسحتي كارشناسان و وزراي خود ارزشقائل نبود، حال آنها را دور هم جمعميكند، ميزگرد و همايش براي تبيين مسائل مختلف تشكيلميدهد!از اين اقدامات مرد بهاري نكتههابرميآيد كه وي بازهم به دنبال قدرت ميدود و منتظر فرصت است كه برگردد!».
همچنین این روزنامه در یادداشتی به قلم «حسین راغفر» به موضوع «آمار جدید از درآمد خانوار» میپردازد و به نقل از وی مینویسد:« از 30 سال گذشته تا كنون هيچگاه آمار دقيقي از ميزان درآمد و هزينه خانوارها در كشور منتشر نشده و همين اتفاق بسياري از تصميمگيريهاي دولت در حوزه اقتصاد و معيشت خانوادهها را تحت تاثير خود قرار داده است. در چند روز گذشته نيز بانك مركزي در آخرين گزارش سالانه خود در خصوص ميزان درآمد و هزينه خانوارها ارقامي را عنوان كرده است كه جاي تأمل دارد. نكته مهم اينجاست؛ به دليل اينكه بانك مركزي گزارشهاي اينچنيني خود را بر پايه اطلاعات مركز آمار منتشر ميكند، اين دادههاي آماري چندان واقعي نخواهند بود. نكتهاي كه وجود دارد اين است كه بانك مركزي گزارش خود را بر اساس آمارهاي هزينه و درآمد خانوارها كه توسط مركز آمار جمع آوري ميشود سوال كرده است. روش به دست آوردن اطلاعات به اين صورت است كه مركز آمار از خانوادهها در خصوص ميزان مصرف دوازده گروه كالايي كه در هرگروه نيز چندين قلم كالا وجود دارد سؤال ميكند. در نهايت از خانوارها سوال ميشود كه ميزان درآمد شما چقدر است؟ از آنجايي كه موضوع درآمد افراد بسيار شخصياست و همچنين نگراني از دريافت ماليات براي مردم وجود دارد همواره يك نوع كم اظهاري در پاسخ به اين پرسش صورت ميگيرد. هيچ رابطه و معياري براي درست و يا غلط بودن اظهارات گوينده وجود ندارد. در انتها ميپرسند ميزان درآمد شما چقدر است و خانوادهها يك رقمي اعلام ميكنند. در كشورهاي صنعتي پيشرفته دستيابي به اطلاعات درآمد خانوارها از ميزان مالياتي كه آنها پرداخت ميكنند ممكن ميشود. اما در ايران نه تنها نظام صحيح و كارآمد مالياتي وجود ندارد كه راه فرار از پرداخت ماليات نيز بسيار هموار است».
«روزنامه کیهان» در ستون یادداشت روز خود به موضوع یمن به قلم سعدالله زارعی پرداخته و به نقل از وی نوشته است: «درگیریهای دو هفته اخیر سبب سیطره عوامل وابسته به رژیم سعودی بر نیمهجنوبی و شرقی عدن شده و این در حالی است که در همین مناطق درگیری تمام نشده و بنابر آنچه آمریکاییها گفتهاند: شرایط مناطق جنوبی عدن شکننده و برگشتپذیر است. با این حال مناطق شمالی شهر عدن بنا به دلایلی در وضعیت تهدید قرار دارد درگیری در جنوب و شرق عدن در حالت فعال و استمرار بود که آتشبس 5 روزه اعلام شد. ناظران سیاسی معتقدند اعلام آتشبس با سختی عملیات سعودیها و اماراتیها ارتباط دارد... عربستان سعودی در حالی خود را در فضای رقابت با ایران قرار داده است که فضای منطقهای به سمت انفتاح با ایران قرار دارد اگر وضع امروز منطقه را به نسبت دو سال پیش مقایسه کنیم درمییابیم که به سبب محدودیتهایی که برای سوریه و عربستان در محیط منطقهای پدیده آمده است، ایران در کانون توجه قرار گرفته و از جذابیت زیادی برخوردار میباشد. هم اینک اصولا در منطقه یک صدا پژواک دارد و آن صدای جمهوری اسلامی است. کمااینکه بعد از بحثهای هستهای و مذاکرات پرطمطراق قدرتهای آسیایی، اروپایی و آمریکایی با ایران و در نهایت انتخاب «توافق» به جای «جنگ»- ولو اینکه خود این با حرف و حدیث جدی مواجه باشد- وجهه ایران را که برخاسته از قدرت ذاتی آن و از جمله نفوذ جدی منطقهای است، تلألؤ بیشتر داده است عربستان با یک چنین کشوری در حال رقابت است و با بمب و موشک میخواهد بر آن پیروز شود. عربستان در این میدان برای آنکه به نتیجه برسد، دست به دامان روسیه شده است. سفر بنسلمان به سنپترزبورگ که به منظور متقاعد کردن پوتین به حمایت از عربستان در پرونده یمن صورت گرفت و به دستکم انعقاد 20 میلیارد دلار قراردادهای اقتصادی- نظامی سخاوتمندانه همراه شد، در این راستا قابل توجه است. اما در این پرونده، ایران معتقد است ملت یمن بدون نیاز به همکاری میتوانند استقلال و عزت خود را به دست آورند و از این روی عربستان در پرونده یمن عجله فراوانی دارد و با کشتار و هزینه زیاد میخواهد به نتیجه برسد، از سوی دیگر بدیهی است جنایات هولناکی که یک کشور دستنشانده عربی علیه یک ملت محروم عربی اسلامی مرتکب میشود به شدت تلخ و ناگوار است و به همین علت ایران همه ساز و کارهای خود را در حدی که میتواند برای خروج مردم یمن از این شرایط به کار میبندد اما در عین حال همه شواهد نشان میدهد که پیروزی در انتظار یمن است.
«روزنامه شرق» در ستون یادداشت امروز خود به موضوع فیلم رستاخیز پرداخته است. این روزنامه در این یادداشت به قلم «محمدتقی فاضلمیبدی» با تیتر «حساسیتهای غیرطبیعی درباره «رستاخیز» می نویسد: «مسأله هنر از موضوعاتی است كه باید كارشناسان هنری موضوع را برای فقیهان روشن کنند؛ مانند مسئله شطرنج كه از نگاه كارشناسان ورزش از مقوله آلت قمار خارج است؛ از همین رو حكم حرمت برداشته میشود. در باب «رستاخیز» نیز مسأله سینما با سایر مسائل تفاوت دارد. فقهای بزرگوار با موضوعاتی از قبیل هنر و سینما رابطه چندانی نداشتهاند و با موضوع به شکل حرفهای آشنا نیستند. این مسأله مانند پدیده پول و بانك در مسائل اقتصادی است كه نمیتوان بدون نظر كارشناس اقتصادی و پولی و مالی، فتوای فقهی صادر كرد. ٣- در فیلم رستاخیز كه فرمودهاند نباید چهره حضرت عباس(ع) را نشان داد، باید دید دلیل فقهی آن چیست؟ از كجای فقه و با چه عنوانی این حرمت استنباط میشود؟ ممكن است بگویند نشان دادن سیمای حضرت عباس(ع) به وسیله یک شخصیت هنرمند، وهن یا اهانت به آن حضرت تلقی میشود. باید گفت «وهن» از جمله مفاهیم عرفی است و نه یك مقوله شرعی؛ همانطور كه «سب» از مفاهیم عرفی است. ممكن است واژه یا حركتی در عرفی وهن تلقی شود و در عرفی دیگر وهن تلقی نشود و این مسأله در باب «سب» و «توهین» مورداشاره قرار گرفته است. در قاموس سینما و در فرهنگ تماشاگران هیچگاه تصویر شمایل معصومان توهین تلقی نمیشود، همانطوركه در آثار هنری و تلویزیونی دیگر مانند حضرت مسیح، حضرت مریم یا مجموعه یوسف پیامبر، توهین تلقی نمیشد و بازی یک بازیگر در آن نقش، در ذهن و ضمیر هیچ تماشاگری بهعنوان وهن قلمداد نمیشد. با این توضیح، اینکه چرا این ماجرا بر سر فیلم رستاخیز آمد، مشخص نیست. در گذشته از مرحوم امام خمینی(ره) و مقاممعظمرهبری و بسیاری فقهای دیگر درباره قمهزنی سؤال شد؛ پاسخ همگان بر این است چون درحالحاضر این حرکت نوعی «وهن» نسبت به دین تلقی میشود یا اضرار به نفس است، حرام است. در مورد دیگری نظر امام بر این بود كه حكم رجم - سنگسار- چون وهن به دین است، فعلا اجرا نشود . بنابراین «وهن» از جمله مقولههای عرفی است. چه كسی گفته است كه نشاندادن شمایل حضرت اباالفضل در فیلم، «وهن» تلقی میشود؟ سالها در این كشور پردهخوانی یا تعزیهخوانی صورت گرفته و چهره معصومان را در تعزیهخوانی نشان دادهاند، تلویزیون آن را بارها پخش کرده و كسی آن را «وهن» تلقی نكرده و فقیهی از این باب اعتراض نكرده است. البته که اگر تحریف تاریخی صورت گیرد و اصل داستان را بهگونهای دگر جلوه دهد، در آن صورت میتوان در اكران فیلم تأمل كرد. ٤-با دقت عرفی، پارهای از این مداحیهای رایج یا روضهخوانیها ممكن است «وهن» به مذهب باشد ولی حساسیتی كه روی فیلم هست نسبت به این نوع مداحیها نیست، بنابراین از آنجا كه همواره تهیهكنندگان و هنرمندان و مسئولان وزارت ارشاد با این مشكل مواجه هستند، سزاوار است یك نظر ملاك قرار گیرد تا نظرات مختلف در اینگونه مسائل، كار را بر هنرمندان مشكل نکند».
«روزنامه آرمان» در گفت و گویی با اسدالله عسگر اولادی با تیتر «معاونان احمدینژاد را شیطان گول زد» به نقل از وی درباره 750 میلیارد دلار درآمد نفتی دولت احمدی نژاد می نویسد: «در این زمینه باید به بودجه دولت رجوع كنیم تا مشخص شود این پولها در چه راههایی مصرف شده است. احمدینژاد درآمدهای نفتی را بیجا وغیركارشناسی مصرف كرد. به عنوان مثال اگر قرار بود با یك میلیارد تومان یك جاده ساخته شود به جای اینكه این یك میلیارد را به یك مهندس متخصص بدهد كه جاده را بسازد به یكی از نزدیكان خود كه هیچ گونه تخصصی در این زمینه نداشت پنج میلیارد تومان میداد كه این پروژه را تمام كند. این پولها حیف و میل شدند. برای من هنوز مشخص نشده چگونه ممكن است در یك دولت سه هزار میلیارد اختلاس شود و رئیس دولت از آن بیخبر باشد. اگر شما روی پشت بام منزل خود بروید و به شمال تهران نگاه كنید متوجه میشوید 30درصد برجهای تهران متعلق به مردم است و 70درصد آن متعلق به دولتیهاست. منابع مالی این برجها از كجا تامین میشود. معاونان احمدینژاد گول شیطان را خوردند. یك معاون رئیسجمهور از هر نظر از لحاظ مالی وضعیت خوبی دارد چرا باید دست به چنین كارهایی بزند جز اینكه گول شیطان را خورده باشند».
در اخر نیز «روزنامه اعتماد» در ستون یادداشت خود در یادداشتی به قلم «عباس عبدی» با تیتر «عواقب انحصار سياسي» می نویسد: «در اين يادداشت ميخواهيم بگوييم كه چرا رد صلاحيتها و ايجاد نوعي انحصار سياسي نه تنها نتيجهبخش نيست بلكه نتايج وارونهاي هم خواهد داشت. مثل همان دايره است كه ابتدا دور شدن از وضعيت و نقطه نامطلوب است ولي ساختار دايره طوري است كه فرد را پس از استهلاك زيادي از انرژي به نقطه اول باز ميگرداند. براي اين منظور از توضيح تجربه ديگري استفاده خواهم كرد. در يكي از شبهاي ماه مبارك به دعوت فارغالتحصيلان پليتكنيك، افطار را در خدمت آنان بودم، در يك جمع چند نفري اين بحث مطرح شد كه چرا سرنوشت انجمنهاي اسلامي چنين رقم خورد؟ نقطه اشكال كجا بود؟ نظرات خوبي بيان شد ولي بنده معتقد بودم كه ريشه مشكلات از انحصار آغاز شد. چرا؟ وقتي كه انجمن، تنها نهاد رسمي قابل قبول و داراي مجوز فعاليت باشد، ناخواسته عوارض زيادي را متحمل خواهد شد. آنان با هدف خلوص فكري و جلوگيري از انحراف، خود را تنها نهاد قابل قبول دانستند، ولي اين كار چه تبعاتي داشت؟الفـ وقتي كه يك نهاد انحصاري شود، سطح كارايي و توانمندي افراد و كل نهاد پايين خواهد آمد. به دو دليل مشخص؛ اول اينكه رقابت از ميان ميرود و دوم اينكه بسياري از افراد كارآمد و فرهيخته و توانمند حاضر نميشوند به عنوان عضو نهاد انحصاري معرفي شوند و خود را كنار ميكشند. انحصار در اقتصاد هم همين تبعات را دارد. انحصار در اقتصاد موجب كاهش كارايي و كيفيت، افزايش قيمت تمام شده و ايجاد رانت ميشود و در نهايت سطح رفاه عمومي را بهشدت كاهش ميدهد. بـ نتيجه دوم عدم خلوص نيروها خواهد شد. وقتي كه فقط بتوان در انجمن اسلامي يا هر انجمن ديگر فعاليت كرد و ساير گرايشها از تاسيس انجمن ممنوع باشند، افراد زيادي از روي ناچاري وارد آن انجمن اسلامي خواهند شد؛ كساني كه ممكن است هيچ تعلقخاطر اسلامي هم نداشته باشند، لذا انجمني كه قرار بود پرچمدار انديشه اسلامي باشد، از حضور كساني ضربه خواهد خورد كه هيچ تعلقخاطري به اين انديشه ندارند. البته تقصير اصلي به عهده انحصارگران است كه ديگران را از حق داشتن انجمنهاي خود محروم كردهاند. بنابراين نتيجه انحصار نقض هدف اوليه انحصارگران است. چه كسي فكر ميكرد كه رييس حزب كمونيست مسكو، پرچمدار مبارزه عليه رژيم كمونيستي شوروي باشد؟! تنها دليل آن است كه اگر احزاب غيركمونيستي هم در اتحاد جماهير شوروي آزاد بودند، امثال يلتسين ميرفتند در آنجا عضو ميشدند و اجباري به عضويت در حزب كمونيست نداشتند. در آن احزاب هم انديشههاي غيركمونيستي را بهتر ياد ميگرفتند و هم خلوص انديشه كمونيستي درون حزب كمونيست بيشتر ميشد؛ انديشهاي كه در عمل دستپخت امثال يلتسين غيرمعتقد به كمونيسم در حزب كمونيست مسكو بود. جـ استبداد نتيجه ديگر انحصار است. وقتي انحصار شكل گرفت، به مرور زمان استبداد را بازتوليد ميكند. در انحصار رقابت و رايگيري معنا ندارد، حتي اگر در ابتداي كار افراد با راي ديگران صندليهاي مسووليت را اشغال كنند، در ادامه كار چارهاي ندارند جز آنكه زدوبند كرده يا استبداد بورزند و انتخاب را بلاموضوع كنند. نتيجه نهايي اين وضع پوك و تهي شدن آن نهاد يا انجمن است و حتي ممكن است به ضد خودش بدل شود و كافي است يك نسيم نه چندان سخت بوزد تا اين بنا فرو بريزد».